بخش ۲۱ - شهادت عروس وهب در بالین شوهر نامور
شد آن پرده گی چون سوی پرده باز
زن آمد ببالین شوهر فراز
تن چاک چاکش به بر بر کشید
به زاری فغان از جگر برکشید
همی خون ز گلگون تنش برگرفت
بمالید برموی روی این شگفت
همی گفت کای مهربان شوی من
که خون تو شد غازه ی روی من
به جز من عروسی که دیده بگوی
که بر رخ نهد غازه از خون شوی
بدین غازه ی چهره روز شمار
بنازم همی پیش پروردگار
بر پاک پیغمبر (ص) راستین
فشانم به حوران خلد آستین
به مینو چنان ترکتاز آورم
بر پاک زهرا نماز آورم
بگویم که ای پاک بانوی من
به قربان پور تو شد شوی من
پس آنگه کشید آن تن چاک پیش
گرفتش چو جان اندر آغوش خویش
همی گفت سروا بهارا گلا
من و از غمت ناله چون بلبلا
پس از تو مرا زندگانی مباد
به گیتی درون کامرانی مباد
نبشی تو باشد مرا زنده گی؟
زهی سخت جانی و شرمنده گی
بدش بنده ای شوم شمر پلید
بدو نعره ای از جگر بر کشید
که رو کار این مویه گر ساز طی
فرستش به جایی که شد شوی وی
ستمگر بیامد بزد برسرش
عمودی که پیوست با شوهرش
چرا ماندی ای بیوفا آسمان
پس از مرگ چونان شهیدان ممان
ممان خرم ای گلشن پرورگار
تو ای ابر بارنده جز خون مبار
مزن نغمه مرغا تو درگلستان
میافراز سرو قد از بوستان
سبک سرشکی کز جهان کام جست
دراین خاکدان جای آرام جست
بخش ۲۰ - انداختن سرو هب را به طرف مادرش و چگونگی رفتار آن زن با سعادت: عمر چو بدیدش فتاده به خاکبخش ۲۲ - ذکر شهادت عمروبن خالد صید اوی رحمه الله علیه: وهب کشته شد چون به میدان کین
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شد آن پرده گی چون سوی پرده باز
زن آمد ببالین شوهر فراز
هوش مصنوعی: وقتی پرده کنار رفت و نور به اتاق تابید، همسر بر بالین شوهرش حاضر شد.
تن چاک چاکش به بر بر کشید
به زاری فغان از جگر برکشید
هوش مصنوعی: تن او که در زخمها و آسیبها مملو از درد است، به سینهاش فشار داد و با نالهای غمانگیز، دلدردش را به گوش همه رساند.
همی خون ز گلگون تنش برگرفت
بمالید برموی روی این شگفت
هوش مصنوعی: خون از بدن سرخ او برخاست و آن را بر موهای روی این حیرتانگیز مالید.
همی گفت کای مهربان شوی من
که خون تو شد غازه ی روی من
هوش مصنوعی: او میگوید: ای مهربان، من که خون تو بر صورت من مثل گلاب جاری شده است.
به جز من عروسی که دیده بگوی
که بر رخ نهد غازه از خون شوی
هوش مصنوعی: جز من، هیچ عروسی نیست که بگوید بر رویش رنگ سرخی از خون شوهرش نهاده شده است.
بدین غازه ی چهره روز شمار
بنازم همی پیش پروردگار
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی چهرهام هر روز شکرگزاری میکنم و به درگاه خداوند سپاس میگویم.
بر پاک پیغمبر (ص) راستین
فشانم به حوران خلد آستین
هوش مصنوعی: من به حوران بهشتی احترامی عمیق قائل هستم و آن را به پیامبر بزرگوار (ص) نسبت میدهم.
به مینو چنان ترکتاز آورم
بر پاک زهرا نماز آورم
هوش مصنوعی: من به بهشت چنان هجومی میزنم که بر پاکی و بزرگی حضرت زهرا (س) نماز میخوانم.
بگویم که ای پاک بانوی من
به قربان پور تو شد شوی من
هوش مصنوعی: بگویم که ای بانوی پاک من، جانم فدای پسر تو شده است.
پس آنگه کشید آن تن چاک پیش
گرفتش چو جان اندر آغوش خویش
هوش مصنوعی: سپس آن جسم آسیبدیده را در آغوش کشید، مانند اینکه جانش را در آغوش گرفته باشد.
همی گفت سروا بهارا گلا
من و از غمت ناله چون بلبلا
هوش مصنوعی: سر و گل بهاری میگفت، من و از غم تو مانند بلبل ناله میزنم.
پس از تو مرا زندگانی مباد
به گیتی درون کامرانی مباد
هوش مصنوعی: بعد از تو هیچ گونه زندگانی برای من نیست و در این دنیا خوشحالیای وجود ندارد.
نبشی تو باشد مرا زنده گی؟
زهی سخت جانی و شرمنده گی
هوش مصنوعی: آیا وجود تو میتواند من را زنده نگه دارد؟ چه زنده دلی و چه شرمندهام!
بدش بنده ای شوم شمر پلید
بدو نعره ای از جگر بر کشید
هوش مصنوعی: من بنده بدی میشوم، مثل شمر پلید، و از دل، فریادی بلند میزنم.
که رو کار این مویه گر ساز طی
فرستش به جایی که شد شوی وی
هوش مصنوعی: اگر کسی در حال ناله و شکایت است، باید تلاش کند و اقداماتی انجام دهد تا به جایی برسد که از وضعیت فعلی خود راضی باشد.
ستمگر بیامد بزد برسرش
عمودی که پیوست با شوهرش
هوش مصنوعی: یک ظالم به سراغ او آمد و دشمنی کرد، در حالی که او به شوهرش وابسته بود.
چرا ماندی ای بیوفا آسمان
پس از مرگ چونان شهیدان ممان
هوش مصنوعی: چرا ای بی وفا، آسمان پس از مرگ مانند شهیدان باقی ماندهای؟
ممان خرم ای گلشن پرورگار
تو ای ابر بارنده جز خون مبار
هوش مصنوعی: ای گلشن، تو که به زندگی و شکوفایی میپردازی، مگذار که من جز درد و رنج چیز دیگری را تجربه کنم.
مزن نغمه مرغا تو درگلستان
میافراز سرو قد از بوستان
هوش مصنوعی: نغمههای پرندگان را در باغ به غنیمت نگیر و آن را از خود موزون نکن، چرا که قد بلندی مانند سرو در باغ دارم که خود به تنهایی زیبایی را به ارمغان میآورد.
سبک سرشکی کز جهان کام جست
دراین خاکدان جای آرام جست
هوش مصنوعی: شکستن دل و دردی که از زندگی دارد، او به دنبال آرامش و آسایش در این دنیا میگردد.