گنجور

بخش ۴ - در منقبت شاه ولایت امیرالمومنین علی (ع)

مرا داد یزدان از آن رو شرف
که گردم ثناسنج شاه نجف
علی آن شهنشاه یزدان پرست
که باشد پرستنده اش هر چه هست
گزین داور شهربند وجود
که بر درگهش قدسیان را سجود
قوی دست حق پاک نفس رسول(ص)
شه دین و فرخنده شوی بتول
همین بس خدای جهان را سپاس
که او را علی بنده ی حق شناس
همین بس رسول خدا را درود
که حیدرش فرخنده داماد بود
ز پیشین رسول جهان آفرین
همی تا گه سید المرسلین(ص)
به باطن علی بودشان دستیار
برآورد از منکرانشان دمار
زقهرش درخشنده برقی جهید
زخشمش وزان بادی آمد پدید
شرر زان به قوم شعیب اوفتاد
وزین هستی عادیان شد به باد
پی غرق فرعونیان فوج فوج
عتابش به نیل اندر افکند موج
از او چوب موسی شد اژدر به دست
که جادوگران را به هم در شکست
وزو کرد جبریل فرخ به قهر
نگون امت لوط را هفت شهر
فزون از شمر سالیان پیش از آن
که در پیکر آدم آید روان
به زور یداللهی آن حقپرست
قوی دست پتیاره عفریت بست
و دیگر به فرخنده مهر اندرا
ز دم تا به دم بر درید اژدرا
چو لب شست از شیر و بالا گرفت
ره یاری شاه بطحا گرفت
اگر تیغ خونریز حیدر نبود
نشانی زدین پیمبر نبود
چو شاه حجاز آخرین حج گذاشت
وز آنجا به یثرب علم برفراشت
به جایی که آن را غدیر است نام
به فرمان دادار خیرالانام
جهاز هیونان به هم بر نهاد
به بالای آن بر شد و لب گشاد
که هرکس منم پاک پیغمبرش
امام است و مولا به دین حیدرش
علی بعد من جانشین من است
بدین تاجداری نگین من است
زنور من این شاه دین خلق شد
دو جانیم ما در یکی کالبد
به گوش اندر است این ز پیغمبرم
بدین اعتقاد از جهان بگذرم
اگر سالیان بشمرم صد هزار
ازیدون همی تا به روز شمار
اگر صد هزاران زبان باشدم
به هر یک هزاران بیان باشدم
زمدحش نیارم به جز اندکی
ز سیصد هزاران نگویم یکی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا داد یزدان از آن رو شرف
که گردم ثناسنج شاه نجف
هوش مصنوعی: خداوند به من مقام و شرفی عطا کرد تا بتوانم در برابر صفات والای حضرت علی (ع) خود را نشان دهم و به او نزدیک شوم.
علی آن شهنشاه یزدان پرست
که باشد پرستنده اش هر چه هست
هوش مصنوعی: علی، شاه بزرگ و پرستنده خداست و هر کسی که به او ایمان دارد و او را می‌پرستد، در حقیقت همه چیز را می‌پرستد.
گزین داور شهربند وجود
که بر درگهش قدسیان را سجود
هوش مصنوعی: انتخاب کن قاضی را که در شهر وجود دارد و بر درگاه او فرشتگان سجده می‌کنند.
قوی دست حق پاک نفس رسول(ص)
شه دین و فرخنده شوی بتول
هوش مصنوعی: دست قدرتمند خداوند و ویژگی‌های پاک رسول خدا (ص) که رهبر دین و همسر فرخنده حضرت مریم (بتول) است.
همین بس خدای جهان را سپاس
که او را علی بنده ی حق شناس
هوش مصنوعی: خدا را شکر که بندۀ او، علی، و حق را می‌شناسد.
همین بس رسول خدا را درود
که حیدرش فرخنده داماد بود
هوش مصنوعی: کافی است که بر پیامبر خدا درود بفرستیم، زیرا علی (علیه‌السلام) شوهر خوشبخت او بود.
ز پیشین رسول جهان آفرین
همی تا گه سید المرسلین(ص)
هوش مصنوعی: از ابتدا پیامبر جهان‌آفرین، همواره سید پیامبران (ص) را مورد عنایت قرار داده است.
به باطن علی بودشان دستیار
برآورد از منکرانشان دمار
هوش مصنوعی: برخوردار از راهنمایی‌های عمیق و معنوی علی، به آنان که منکر بودند، ضربه سختی زدند.
زقهرش درخشنده برقی جهید
زخشمش وزان بادی آمد پدید
هوش مصنوعی: از خشم او جرقه‌ای درخشید و به دنبال آن، بادی به وجود آمد.
شرر زان به قوم شعیب اوفتاد
وزین هستی عادیان شد به باد
هوش مصنوعی: زندگی و سرنوشت قوم شعیب به خاطر اشتباهات و کج‌رفتاری‌هایشان به نابودی کشیده شد و ثروت و امکانات آن‌ها از بین رفت.
پی غرق فرعونیان فوج فوج
عتابش به نیل اندر افکند موج
هوش مصنوعی: در پی فرعونیان، گروه گروه، عتاب و سرزنش او به رود نیل افکنده شد.
از او چوب موسی شد اژدر به دست
که جادوگران را به هم در شکست
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و تأثیرات معجزه‌آسا اشاره دارد؛ به گونه‌ای که با استفاده از چوب موسی (عصای موسی)، قدرتی عظیم به دست آورده شده است که می‌تواند جادوگران و دشمنان را شکست دهد. به عبارت دیگر، این تصویر به قوتی خارق‌العاده و پیروزی بر نیروهای منفی اشاره دارد.
وزو کرد جبریل فرخ به قهر
نگون امت لوط را هفت شهر
هوش مصنوعی: جبریل فرخ به خشم برای نابودی قوم لوط، هفت شهر را واژگون کرد.
فزون از شمر سالیان پیش از آن
که در پیکر آدم آید روان
هوش مصنوعی: بیش از زمان قدیم و قبل از آن که روح به بدن آدمی تعلق گیرد، وجود داشته است.
به زور یداللهی آن حقپرست
قوی دست پتیاره عفریت بست
هوش مصنوعی: به زور قدرت خداوندی، آن شخص حق‌طلب و قوی، توانست شیطانی را مهار کند.
و دیگر به فرخنده مهر اندرا
ز دم تا به دم بر درید اژدرا
هوش مصنوعی: و همچنین، از آن زمان که اژدها به راحتی و به طرز وحشتناکی به مهر فرخنده حمله می‌کند و آن را نابود می‌سازد.
چو لب شست از شیر و بالا گرفت
ره یاری شاه بطحا گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که لب او از شیر پاک شد و به سوی پادشاه بطحا (به عنوان یار) رفت، مسیر جدیدی را آغاز کرد.
اگر تیغ خونریز حیدر نبود
نشانی زدین پیمبر نبود
هوش مصنوعی: اگر شمشیر بی‌رحم علی (حیدر) نبود، نشانی از نبوت پیامبر (ص) هم نبود.
چو شاه حجاز آخرین حج گذاشت
وز آنجا به یثرب علم برفراشت
هوش مصنوعی: وقتی پادشاه حجاز آخرین بار حج را به جا آورد، از آنجا پرچم و نشانی را در یثرب برافراشت.
به جایی که آن را غدیر است نام
به فرمان دادار خیرالانام
هوش مصنوعی: به مکانی که به نام غدیر شناخته می‌شود، طبق دستور خدای نیکوکار.
جهاز هیونان به هم بر نهاد
به بالای آن بر شد و لب گشاد
هوش مصنوعی: هیونان (اسب‌ها) را آماده کرد و بر روی آنها سوار شد و شروع به صحبت کرد.
که هرکس منم پاک پیغمبرش
امام است و مولا به دین حیدرش
هوش مصنوعی: هر کسی که من را بشناسد و به من ایمان بیاورد، پیشوای او امام و رهبرش در دین حیدر (علیه‌السلام) خواهد بود.
علی بعد من جانشین من است
بدین تاجداری نگین من است
هوش مصنوعی: علی پس از من جانشین من خواهد بود و این تاج و نشان به او تعلق دارد.
زنور من این شاه دین خلق شد
دو جانیم ما در یکی کالبد
هوش مصنوعی: زندگی من، این شاه محبت، روح و جان ما در یک جسم واحد شده است.
به گوش اندر است این ز پیغمبرم
بدین اعتقاد از جهان بگذرم
هوش مصنوعی: به این گوشم پیامی از پیغمبر رسیده است و به همین باور، از این دنیا گذر می‌کنم.
اگر سالیان بشمرم صد هزار
ازیدون همی تا به روز شمار
هوش مصنوعی: اگر سال‌ها را بشمارم، به صد هزار سال می‌رسد تا به روزشمار برسم.
اگر صد هزاران زبان باشدم
به هر یک هزاران بیان باشدم
هوش مصنوعی: اگر صد هزار زبان هم داشته باشم، در هر یک از آن‌ها هزاران شیوه برای بیان احساسات و افکار خود دارم.
زمدحش نیارم به جز اندکی
ز سیصد هزاران نگویم یکی
هوش مصنوعی: مدح او را تنها به کمی از آنچه هست اشاره می‌کنم و نمی‌توانم از میان سیصد هزار مدح، حتی یکی را بیان کنم.