بخش ۲۵ - آمدن زنان بنی هاشم
که ناگه رسیدند زار و نوان
برشاه دین هاشمی بانوان
همه مویه ساز و همه موی کن
همه دست غم برسر و سینه زن
شه آن بانوان را چو آنگونه دید
همان آه و فغان ایشان شنید
بفرمود کای داغدیده زنان
مباشید اینگونه برسر زنان
شکیب اندرین کار پیش آورید
همه رو به مشکوی خویش آورید
به زنهار یزدان بمانید و بس
که زنهار او به نه زنهار کس
چولختی تسلی زغم دادشان
سوی پرده ی خود فرستاد شان
رسول خدا را زاهل حرم
زنی بود در پرده بس محترم
به دوده گزین و به دانش تمام
کزو بود خوشنود خیرالانام
کجا ام سلمه ورا نام بود
ازو شاه دین شاد و پدرام بود
چو بشنید شه دارد آهنگ راه
سوی او خرامید با اشک و آه
به شه گفت:کای پاک فرزند من
امید دل آرزمند من
تو از مادر و جد خود یادگار
به نزد منی اندرین روزگار
به گیتی دراز پنج آل عبا (ع)
تو ماندستی ازخسرو دین به جا
مسوزان دل من به نار فراق
زیثرب مکن عزم مرز عراق
شنیدم ز پیغمبر دادگر
درآندم که می داد ما را خبر
که نوشد حسین آب تیغ بلا
زبد خواه دین تشنه درکربلا
درین روزم آن ساعت آمد به یاد
که آن ساعت اندر جهان خود مباد
یکی بشنو ازمادرپیر پند
ز یثرب زمین بار هجرت مبند
زقتل خود ای شاه آخر زمان
به گردون مبر دود ازاین دودمان
شهش گفت: کای مادر محترم
رسول خدا را گزین تر حرم
همی دانم آن مرز را کاندر آن
شوم کشته ازکین بد گوهران
به یزدان که چرخ و زمین آفرید
شهی چون رسول امین آفرید
که دانم ز مردان دین چند تن
شود بی سر ازتیغ کین بهر من
وگر خواهی اینک نمایم تو را
حجاب از نظر برگشایم تو را
پس آنگه به انگشت معجز نمای
اشارت نمود آن شه پاک رای
بخش ۲۴ - دربیان آمدن جناب محمد حنفیه به خدمت امام: بیامد به نزد شه راستینبخش ۲۶ - نشان دادن امام زمین کربلا را: فراز زمین ها همه گشت پست
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
که ناگه رسیدند زار و نوان
برشاه دین هاشمی بانوان
هوش مصنوعی: ناگهان دختران زار و نالان به پیش شاه دین هاشمی رسیدند.
همه مویه ساز و همه موی کن
همه دست غم برسر و سینه زن
هوش مصنوعی: همه مینالند و از غم غصه میخورند، همه با دستانشان غم را بر سر و سینه خود میزنند.
شه آن بانوان را چو آنگونه دید
همان آه و فغان ایشان شنید
هوش مصنوعی: شاه وقتی آن زنان را به آن شکل دید، ناله و شیونشان را شنید.
بفرمود کای داغدیده زنان
مباشید اینگونه برسر زنان
هوش مصنوعی: فرمان داد که ای زنانی که داغدیدهاید، اینگونه بر سر زنان نزنید و خود را به زحمت نیندازید.
شکیب اندرین کار پیش آورید
همه رو به مشکوی خویش آورید
هوش مصنوعی: در این کار صبر و استقامت به خرج دهید و همه به سوی خوشبختی و آرامش خود حرکت کنید.
به زنهار یزدان بمانید و بس
که زنهار او به نه زنهار کس
هوش مصنوعی: از خداوند یاری جویید و فقط به او پناه ببرید، چون پناه و کمک او بهتر از پناه دیگران است.
چولختی تسلی زغم دادشان
سوی پرده ی خود فرستاد شان
هوش مصنوعی: درد و غم آنها را با حالتی تسکین بخش به پشت پرده خود فرستادند.
رسول خدا را زاهل حرم
زنی بود در پرده بس محترم
هوش مصنوعی: زن باکرهای در حریم خانه پیامبر وجود داشت که بسیار محترم و مورد احترام بود.
به دوده گزین و به دانش تمام
کزو بود خوشنود خیرالانام
هوش مصنوعی: به دوده و سیاهی چنگ بزن و با دانش کامل، زیرا از آنجا است که انسان خوب و نیکو به وجود میآید و راضی میشود.
کجا ام سلمه ورا نام بود
ازو شاه دین شاد و پدرام بود
هوش مصنوعی: کجا میتوانم ام سلمه را پیدا کنم؟ او کسی است که نامش در تاریخ بوده و پادشاه دین شاد و دانا به حساب میآید.
چو بشنید شه دارد آهنگ راه
سوی او خرامید با اشک و آه
هوش مصنوعی: وقتی شاه خبر سفر را شنید، با اندوه و اشک به سوی او حرکت کرد.
به شه گفت:کای پاک فرزند من
امید دل آرزمند من
هوش مصنوعی: به شاه گفت: ای فرزند پاک، تو امید دل من هستی و آرزوی من نیز.
تو از مادر و جد خود یادگار
به نزد منی اندرین روزگار
هوش مصنوعی: تو یادگاری از نسل و خانوادهات هستی که در این زمان و دوره به نزد من آمدهای.
به گیتی دراز پنج آل عبا (ع)
تو ماندستی ازخسرو دین به جا
هوش مصنوعی: در دنیا، پنج آل عبا (ع) نشانههایی از مقام و بزرگی هستند که از خسرو دین (پیامبر) به جا ماندهاند.
مسوزان دل من به نار فراق
زیثرب مکن عزم مرز عراق
هوش مصنوعی: دلم را با آتش جدایی نسوزان و برای سفر به سرزمین عراق تصمیم نگیری.
شنیدم ز پیغمبر دادگر
درآندم که می داد ما را خبر
هوش مصنوعی: شنیدم که پیامبر عدالتخواه در آن زمان خبری به ما رساند.
که نوشد حسین آب تیغ بلا
زبد خواه دین تشنه درکربلا
هوش مصنوعی: در روز عاشورا، حسین با تکیه بر ایمان و هدفی بزرگ، با چالشها و سختیهایی مواجه شد. او برای دفاع از دین و ارزشهایش، آغوش خود را به روی خطرات باز کرد و مانند کسی که در پی آب است، خود را در میان جنگ و بحران قرار داد. در این شرایط سخت، او به دنبال رضایت و اجرای اصول دینیاش بود.
درین روزم آن ساعت آمد به یاد
که آن ساعت اندر جهان خود مباد
هوش مصنوعی: در این روز به یادم آمد که آن لحظه کسی در دنیای خود نداشته باشد.
یکی بشنو ازمادرپیر پند
ز یثرب زمین بار هجرت مبند
هوش مصنوعی: یکی از مادر پیر نصیحتی بشنو که از یثرب جلوی بار هجرت را نگیری.
زقتل خود ای شاه آخر زمان
به گردون مبر دود ازاین دودمان
هوش مصنوعی: ای شاه آخر زمان، از کشتن خود دست بردار و دودی از این خاندان به آسمان نبر.
شهش گفت: کای مادر محترم
رسول خدا را گزین تر حرم
هوش مصنوعی: مادر عزیز، نیکوترین و محترمترین حرم را برای رسول خدا برگزین.
همی دانم آن مرز را کاندر آن
شوم کشته ازکین بد گوهران
هوش مصنوعی: میدانم آن سرزمینی را که اگر به آنجا بروم، بهخاطر خشم و کینه افرادی با شخصیت ناپاک، کشته خواهم شد.
به یزدان که چرخ و زمین آفرید
شهی چون رسول امین آفرید
هوش مصنوعی: به خداوندی که آسمان و زمین را خلق کرده است، پادشاهی چون پیامبر امین به وجود آورده است.
که دانم ز مردان دین چند تن
شود بی سر ازتیغ کین بهر من
هوش مصنوعی: من میدانم که چند نفر از مردان دین به خاطر کینه و دشمنی، بیسر خواهند شد برای من.
وگر خواهی اینک نمایم تو را
حجاب از نظر برگشایم تو را
هوش مصنوعی: اگر بخواهی، حالا میتوانم پرده را از جلوی چشمانت بردارم و به تو نشان دهم.
پس آنگه به انگشت معجز نمای
اشارت نمود آن شه پاک رای
هوش مصنوعی: سپس آن پادشاه نیکوکار به انگشت معجزهآسا خود اشاره کرد.