بخش ۲ - در نیایش به درگاه پروردگار خویش عزوجل گوید
سپهر آفرینا زمین داورا
تویی مهربان بنده گان پرورا
تویی آفریننده ی هر چه هست
تویی پاک دادار بالا و پست
تو یکتا خدایی و غیر از تو نیست
یگانه است ذات خدا و دو، نیست
پرستش تو را زیبد ای پاک ذات
که قائم به ذات تو شد کائنات
مرا گر زبانی ست، گویای توست
مرا گر دلی هست جویای توست
تویی روز و شب در زبان و دلم
ز یاد تو پیوند بر نگسلم
اگر جز تو را یاد کردن نکوست
همان یاد پیغمبر و آل اوست
از آن رو که یاد تو شد یادشان
عطای تو این منزلت دادشان
خدایا بدان جانفزا نام ها
که نیکانت دیدند از آن کام ها
به آن گوهر تاج آزده گان
مهین تاجبخش فرستاده گان
که بود ایزدی مهر درپشت اوی
قمر شد دونیم از سر انگشت اوی
به آن نیکراه و خوش آیین اوی
به ستواری باره ی دین اوی
به فرخنده داماد آن تاجور
شه دین خداوند جن و بشر
علی آنکه شد روح را رهنمای
جهانسوز شمشیر و شیر خدای
به بانوی پوشیده روی بهشت
که دست تو او را زعصمت سرشت
به فرخنده پور پیمبر حسن(ع)
شهنشاه روشندل پاک تن
به فرمانروای شهیدان عشق
سوار سرافراز میدان عشق
به نه تاجور حجت دین پناه
ز نوباوگان شه کم سپاه
به ویژه مهین داور داوران
جهانبان گیتی کران تا کران
خداوند دین مهدی تاجور
شه غایب از آل خیر البشر
که بر من در فیض بنمای باز
مرا ساز از غیر خود بی نیاز
تو با خود مرا آشنایی ببخش
ز بیگانه گانم رهایی ببخش
چراغ من از نور خود برفروز
به جز خود هر آنچه سراسر بسوز
مرا از می بیخودی مست ساز
پس از نیست کردن به خود هست ساز
ببخشا همه زشت هنجار من
مکن کار با من چو کردار من
بپوشان مرا دیده از غیر خویش
مرا جز ره خود مینداز پیش
زهر دامنی بگسلان دست من
به جز دامن رحمت خویشتن
زکاری که ذات تو خوشنود نیست
بگردان رخم کاندرآن سود نیست
نگویم چنین یا چنان کن به من
تو میدانی و رحمت خویشتن
بود گر ز کوهم فزون تر گناه
بر بخششت هست کم تر ز کاه
نترسم که خواهشگرم در شمار
بود پاک پیغمبر تاجدار
بخش ۱ - در توحید حضرت باری تعالی – عز اسمه و عظم سلطانه –گوید: به نام خداوند بینش طرازبخش ۳ - در ستایش حضرت رسالت پناهی صلی الله علیه واله گوید: بهین نقش کلک جهان آفرین
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سپهر آفرینا زمین داورا
تویی مهربان بنده گان پرورا
هوش مصنوعی: ای خداوند بخشنده و مهربان، تو همانند آسمانی هستی که زمین را خلق کردهای و تمامی بندگانت را پرورش میدهی.
تویی آفریننده ی هر چه هست
تویی پاک دادار بالا و پست
هوش مصنوعی: تو خالق و ایجاد کننده هر چیزی هستی، هم در چیزهای والا و بزرگ و هم در چیزهای کوچک و معمولی.
تو یکتا خدایی و غیر از تو نیست
یگانه است ذات خدا و دو، نیست
هوش مصنوعی: تو تنها خدا هستی و هیچکس جز تو یگانه نیست؛ ذات خداوند بیهمتا و واحد است و هیچ دوگانگی در آن وجود ندارد.
پرستش تو را زیبد ای پاک ذات
که قائم به ذات تو شد کائنات
هوش مصنوعی: پرستش و عبادت تو شایسته است، ای ذات پاک، چرا که همه موجودات بر اساس وجود تو پایدار هستند.
مرا گر زبانی ست، گویای توست
مرا گر دلی هست جویای توست
هوش مصنوعی: اگر من زبانی دارم، فقط به خاطر توست و اگر دلی دارم، به خاطر جستجوی توست.
تویی روز و شب در زبان و دلم
ز یاد تو پیوند بر نگسلم
هوش مصنوعی: تو همیشه در دل و زبان من هستی و هیچگاه یاد تو از ذهنم نمیرود.
اگر جز تو را یاد کردن نکوست
همان یاد پیغمبر و آل اوست
هوش مصنوعی: اگر به یاد کسی جز تو بپردازم، آن یاد تنها به ذکر پیامبر و خانوادهاش شایسته است.
از آن رو که یاد تو شد یادشان
عطای تو این منزلت دادشان
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه یاد تو در دل آنها نشسته، تو این جایگاه را به آنها عطا کردی.
خدایا بدان جانفزا نام ها
که نیکانت دیدند از آن کام ها
هوش مصنوعی: خدایا، با علم به اینکه نامهای نیکو از دل شایستگان توجه مؤثر و مثبتی میسازند، به ما آگاهی عطا کن.
به آن گوهر تاج آزده گان
مهین تاجبخش فرستاده گان
هوش مصنوعی: به آن جواهر زیبا که تاج بزرگان را زینت داده، فرستنده ی هدایا و نعمتهای بسیار است.
که بود ایزدی مهر درپشت اوی
قمر شد دونیم از سر انگشت اوی
هوش مصنوعی: به دنبال فردی میگردم که دارای صفات الهی و زیبایی خاصی باشد، مانند مهری که در پشت او وجود دارد. او آنقدر زیباست که مثل ماهی نیمهتابان به نظر میرسد و این زیبایی به خاطر تأثیر انگشتان اوست.
به آن نیکراه و خوش آیین اوی
به ستواری باره ی دین اوی
هوش مصنوعی: او با چهرهای زیبا و دلربا، در عظمت و استحکام دینش قرار دارد.
به فرخنده داماد آن تاجور
شه دین خداوند جن و بشر
هوش مصنوعی: به داماد شاد و خوشبختی که برای پادشاهی از دین خدا و انسانها، نه فقط جن و بشر، تقدیر شده است.
علی آنکه شد روح را رهنمای
جهانسوز شمشیر و شیر خدای
هوش مصنوعی: علی کسی است که روح را در زندگی هدایت میکند و او همچون شمشیر و شیر خداوند در دنیای سختیها و چالشهاست.
به بانوی پوشیده روی بهشت
که دست تو او را زعصمت سرشت
هوش مصنوعی: به زنی که در بهشت با چهرهای پوشیده قرار دارد، که تو به خاطر پاکی و عفتی که داری او را خلق کردهای.
به فرخنده پور پیمبر حسن(ع)
شهنشاه روشندل پاک تن
هوش مصنوعی: به فرزند شادمان پیامبر حسن (ع) که پادشاهی با درایت و پاکی است، اشاره شده است.
به فرمانروای شهیدان عشق
سوار سرافراز میدان عشق
هوش مصنوعی: به فرماندهای که جان خود را در راه عشق فدای کرده و در میدان عشق با افتخار در حال مبارزه است.
به نه تاجور حجت دین پناه
ز نوباوگان شه کم سپاه
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به شخصیتی است که به عنوان حافظ و پشتیبان دین شناخته میشود و در برابر نوباوگان و جوانان شهامت و شجاعت را به نمایش میگذارد. این شخص نه تنها از مواضع مؤثر و رهبری برخوردار است، بلکه نماد قدرت و استحکام در مقابل نوباوگان نیز میباشد.
به ویژه مهین داور داوران
جهانبان گیتی کران تا کران
هوش مصنوعی: به طور خاص، نگهبان بزرگ و قاضی برتر، که فرمانروای جهان است، از همه سوی دنیا مراقبت میکند.
خداوند دین مهدی تاجور
شه غایب از آل خیر البشر
هوش مصنوعی: خداوند دین مهدی، پیشوای جاوید و غایب از نسل بهترین انسانها را پشتیبانی کند.
که بر من در فیض بنمای باز
مرا ساز از غیر خود بی نیاز
هوش مصنوعی: ای پروردگار، لطف و فیض خود را بر من نازل کن و مرا به سوی خود باز گردان، به گونهای که از غیر تو بینیاز شوم.
تو با خود مرا آشنایی ببخش
ز بیگانه گانم رهایی ببخش
هوش مصنوعی: تو با خود به من آشنایی بده و من را از دست بیگانگان نجات بده.
چراغ من از نور خود برفروز
به جز خود هر آنچه سراسر بسوز
هوش مصنوعی: چراغ من تنها با نور خود میدرخشد و به جز خودم، همه چیز را میسوزاند.
مرا از می بیخودی مست ساز
پس از نیست کردن به خود هست ساز
هوش مصنوعی: مرا به مدد نوشیدنی مست و بی خود کن، پس از آنکه از وجود خود بیخبر شوم، دوباره به خودم وجودی بخش.
ببخشا همه زشت هنجار من
مکن کار با من چو کردار من
هوش مصنوعی: از تو میخواهم که تمام نواقص و اشتباهات من را ببخشی، زیرا رفتارت با من نباید شبیه رفتار من با خودم باشد.
بپوشان مرا دیده از غیر خویش
مرا جز ره خود مینداز پیش
هوش مصنوعی: از نگاه دیگران مرا بپوشان و مسیرم را جز به سمت خودم ننداز.
زهر دامنی بگسلان دست من
به جز دامن رحمت خویشتن
هوش مصنوعی: دست من را از هر چیز زهرآگینی جدا کن، جز دامن رحمت خودت.
زکاری که ذات تو خوشنود نیست
بگردان رخم کاندرآن سود نیست
هوش مصنوعی: هر کار و عملی که موجب رضایت درونت نیست، از آن دوری کن، زیرا در آن هیچ سودی برای تو وجود ندارد.
نگویم چنین یا چنان کن به من
تو میدانی و رحمت خویشتن
هوش مصنوعی: نگوید که چگونه رفتار کنم، چون تو خود از رحمت خود آگاهی.
بود گر ز کوهم فزون تر گناه
بر بخششت هست کم تر ز کاه
هوش مصنوعی: اگر گناه من از بلندی کوه هم بیشتر باشد، اما در بخشش تو از ذرهای کاه هم کمتر است.
نترسم که خواهشگرم در شمار
بود پاک پیغمبر تاجدار
هوش مصنوعی: من نگران نیستم که خواستهام در زمره خواستههای دیگران باشد، زیرا من پاک و معصوم هستم همچون پیامبر تاجدار.