گنجور

بخش ۱۲ - اندرز نامه نوشتن معاویه از برای یزید و مردن او

چو این گفت یاران زجا خاستند
سراسر بدو پوزش آراستند
که ما بنده گانیم و فرمان توراست
دل جمله دربند پیمان تو راست
شه ما پس از تو گزین پور تست
که دارنده ی رسم و دستورتست
تو آسوده جان باش و آزاد دل
که گردی زکردار ما شاد دل
چو این گفته شد پورهند از سریر
به بر خواند زان انجمن یک دبیر
یکی نامه بنگاشت اندر حضور
سراسر به بدرود و اندرز پور
که بعد از من ای راد فرزند من
خرد پیشه پور هنرمند من
زتو سرکشی کس ندارد هوس
درین پادشاهی مگر چار کس
یکی پور فاروق عبداللها
دگر پور صدیق کارآگها
یکی نیز عبدالله ابن زبیر
که گوید منم قدوه ی اهل خیر
به ویژه حسین (ع) علی کش نیا
بود مهتر و بهتر انبیا
ازین چار بیعت به شاهی ستان
که در ملک باشندت از دوستان
مدارا به پور عمر پیشه ساز
به نیرو مکن سوی او ترکتاز
مر آن مرد دین را به خود واگذار
که جز پارسایی ورا نیست کار
به پور ابوبکر خصمی مکن
نگهدار اندرز و بشنو سخن
که دیناری جوی است و دنیا پرست
به زر باید آوردنش دل به دست
هر آن چیز کز شهوتش آرزوست
ببخشا بدو تا شود با تو دوست
زبیری نژاد است مردی دلیر
به حیله چو روبه به حمله چو شیر
مکن کینه ی خود بدو هیچ فاش
اگردوست باشد تو را دوست باش
اگر دشمنی با تو آغاز کرد
ز فرمانبری سرکشی سازکرد
به دست آر او را به دستان و بند
زهم بگسلان پیکرش بند بند
چو زین هر سه ایمن شدی هوشدار
زمانی به گفت پدر گوشدار
پس از من چنین دانم ای نامجوی
که اهل عراق از تو تابند روی
به فرخنده پور نبی (ص) بگروند
همه خواستارش به شاهی شوند
اگر زانکه اورا به دست آوری
مبادا که در وی شکست آوری
از آنرو که فرزند پیغمبر است
نکو یادگاری از آن سرور است
مکش تیغ بر روی او زینهار
به اکرام پیغمبرش پا سدار
مشوران به خویش اهل اسلام را
میاور به زشتی نکونام را
مشو با حسین(ع) علی (ع) بدسگال
که ترسم به ملک تو آید زوال
چو پرداخت آن نامه مهرش نهاد
به اسپهبد خویش ضحاک داد
که این نامه ی من به پورم رسان
که در بیت مقدس بود حکمران
بگفت این و از تنش مرغ روان
به دیگر جهان گشت دردم روان
دمشقی سران جمله درسوک اوی
سیه پوش کردند بازار وکوی
چو بگذشت از سوگواری سه روز
به چارم چو شد مهر گیتی فروز
یکی پیک زی بیت مقدس بتاخت
شه شامیان را خبردار ساخت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو این گفت یاران زجا خاستند
سراسر بدو پوزش آراستند
هوش مصنوعی: وقتی او این صحبت را کرد، دوستان همه از جا بلند شدند و با احترام از او عذرخواهی کردند.
که ما بنده گانیم و فرمان توراست
دل جمله دربند پیمان تو راست
هوش مصنوعی: ما بندگان تو هستیم و تابع فرمان تو. دل‌های همه ما در بند عهدی است که با تو بسته‌ایم.
شه ما پس از تو گزین پور تست
که دارنده ی رسم و دستورتست
هوش مصنوعی: پس از تو، ما تنها تو را به عنوان جانشین انتخاب می‌کنیم چون تو به خوبی آداب و رسوم و دستورات را می‌دانی و آنها را حفظ کرده‌ای.
تو آسوده جان باش و آزاد دل
که گردی زکردار ما شاد دل
هوش مصنوعی: با آرامش و آزادی زندگی کن، زیرا رفتار ما باعث خوشحالی تو خواهد شد.
چو این گفته شد پورهند از سریر
به بر خواند زان انجمن یک دبیر
هوش مصنوعی: زمانی که این حرف زده شد، پورهند از تختش پایین آمد و کنار آن جمع از یک نویسنده و دبیر دعوت کرد.
یکی نامه بنگاشت اندر حضور
سراسر به بدرود و اندرز پور
هوش مصنوعی: کسی نامه‌ای نوشت و در آن همه را به دیدار پسر و نصیحت او وداع گفت.
که بعد از من ای راد فرزند من
خرد پیشه پور هنرمند من
هوش مصنوعی: بعد از من، ای راد، فرزند من که دارای هوش و خرد هستی، تو پسر هنرمند منی.
زتو سرکشی کس ندارد هوس
درین پادشاهی مگر چار کس
هوش مصنوعی: هیچ کس در این سلطنت جرات سرکشی و نافرمانی از تو را ندارد، جز چهار نفر.
یکی پور فاروق عبداللها
دگر پور صدیق کارآگها
هوش مصنوعی: یکی از فرزندان فاروق (عمر بن خطاب) و دیگری از فرزندان صدیق (ابوبکر) است که هر دو در دانش و آگاهی سرآمد هستند.
یکی نیز عبدالله ابن زبیر
که گوید منم قدوه ی اهل خیر
هوش مصنوعی: یکی از شخصیت‌ها به نام عبدالله ابن زبیر می‌گوید که من الگوی نیکوکاران هستم.
به ویژه حسین (ع) علی کش نیا
بود مهتر و بهتر انبیا
هوش مصنوعی: به ویژه حسین (ع)، علی فرزند نبی بود و او از همه پیامبران محترم‌تر و برجسته‌تر است.
ازین چار بیعت به شاهی ستان
که در ملک باشندت از دوستان
هوش مصنوعی: از این چهار شرط، می‌خواهم که مقام و سلطنت را به دست آورید، تا در کشوری که در آن زندگی می‌کنید، دوستانتان همراه شما باشند.
مدارا به پور عمر پیشه ساز
به نیرو مکن سوی او ترکتاز
هوش مصنوعی: با مدارا و آرامش با فرزند عمر خود رفتار کن و با قدرت به او حمله نکن.
مر آن مرد دین را به خود واگذار
که جز پارسایی ورا نیست کار
هوش مصنوعی: مرد دین را به خودش واگذار، زیرا کاری جز پارسایی از او برنمی‌آید.
به پور ابوبکر خصمی مکن
نگهدار اندرز و بشنو سخن
هوش مصنوعی: به فرزند ابوبکر، دشمنی نکن و نصیحت را جدی بگیر و به سخن گوش بسپار.
که دیناری جوی است و دنیا پرست
به زر باید آوردنش دل به دست
هوش مصنوعی: اگر کسی که به دنبال دنیا و مادیات است، بخواهد به دل و محبت دیگران دست یابد، باید با ثروت و پول اقدام کند.
هر آن چیز کز شهوتش آرزوست
ببخشا بدو تا شود با تو دوست
هوش مصنوعی: هر چیزی که به خاطر تمایلات و خواهش‌هایش برایت خواسته شده، آن را به آن شخص بده تا با تو دوست شود.
زبیری نژاد است مردی دلیر
به حیله چو روبه به حمله چو شیر
هوش مصنوعی: مردی شجاع و دلیر است که در دسیسه‌ها مانند روباه عمل می‌کند و هنگامی که به جنگ می‌رسد، مانند شیر به عمل می‌آید.
مکن کینه ی خود بدو هیچ فاش
اگردوست باشد تو را دوست باش
هوش مصنوعی: اگر شخصی که دوستت دارد، نسبت به او کینه و تنفر خود را به‌هیچ‌وجه فاش نکن. اگر می‌خواهی او را دوست بداری، بهتر است احساسات منفی‌ات را پنهان کنی.
اگر دشمنی با تو آغاز کرد
ز فرمانبری سرکشی سازکرد
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو دشمنی کند، باید از اطاعت کردن سر باززنی و به مقابله برخیزی.
به دست آر او را به دستان و بند
زهم بگسلان پیکرش بند بند
هوش مصنوعی: او را با دستان خود بگیر و همه زنجیرها و بندهایش را بگسل.
چو زین هر سه ایمن شدی هوشدار
زمانی به گفت پدر گوشدار
هوش مصنوعی: وقتی از این سه خطر نجات یافتی، هوشیار باش که زمان شنیدن از پدر نیز فرا می‌رسد.
پس از من چنین دانم ای نامجوی
که اهل عراق از تو تابند روی
هوش مصنوعی: من می‌دانم که پس از من، ای کسی که به دنبال نام هستی، مردم عراق به تو شکیبایی خواهند کرد و به تو توجه خواهند کرد.
به فرخنده پور نبی (ص) بگروند
همه خواستارش به شاهی شوند
هوش مصنوعی: همه خواستاران به فرزند خوشبخت پیامبر (ص) ملحق شوند تا به مقام سلطنت برسند.
اگر زانکه اورا به دست آوری
مبادا که در وی شکست آوری
هوش مصنوعی: اگر توانستی او را به دست بیاوری، مراقب باش که به او آسیبی نرسانی.
از آنرو که فرزند پیغمبر است
نکو یادگاری از آن سرور است
هوش مصنوعی: به همین دلیل که او فرزند پیامبر است، یادگاری نیک از آن بزرگوار به شمار می‌آید.
مکش تیغ بر روی او زینهار
به اکرام پیغمبرش پا سدار
هوش مصنوعی: بر روی او تیغ نکش، به پاس احترام پیامبرش از او دفاع کن.
مشوران به خویش اهل اسلام را
میاور به زشتی نکونام را
هوش مصنوعی: با دیگران در مورد افرادی که به دین اسلام تعلق دارند، مشورت نکن و از آنها به خاطر بدی‌هایشان یاد نکن.
مشو با حسین(ع) علی (ع) بدسگال
که ترسم به ملک تو آید زوال
هوش مصنوعی: با حسین و علی (ع) دشمنی نکن، چون می‌ترسم که این کار به سلطنت و مقام تو آسیب بزند.
چو پرداخت آن نامه مهرش نهاد
به اسپهبد خویش ضحاک داد
هوش مصنوعی: زمانی که آن نامه را نوشته و مهر کرد، به فرمانده خود، ضحاک، تسلیم کرد.
که این نامه ی من به پورم رسان
که در بیت مقدس بود حکمران
هوش مصنوعی: این جمله می‌گوید: "این نامه‌ام را به پسرم برسان که در مکان مقدس، فرمانروایی وجود دارد."
بگفت این و از تنش مرغ روان
به دیگر جهان گشت دردم روان
هوش مصنوعی: او گفت این را و از تنش پرنده‌ای خارج شد که به دنیای دیگر رفت و درد من هم پای آن پرنده روانه شد.
دمشقی سران جمله درسوک اوی
سیه پوش کردند بازار وکوی
هوش مصنوعی: ساکنان دمشق در سوگ او، تمامی بازارها و کوچه‌ها را سیاهپوش کردند.
چو بگذشت از سوگواری سه روز
به چارم چو شد مهر گیتی فروز
هوش مصنوعی: وقتی که سه روز سوگواری گذشت و به روز چهارم رسید، خورشید زندگی دوباره درخشان شد.
یکی پیک زی بیت مقدس بتاخت
شه شامیان را خبردار ساخت
هوش مصنوعی: یک پیام‌آور از سوی بیت المقدس به سرعت به نزد مردم شام آمد و آنها را از اتفاقات باخبر کرد.