گنجور

شمارهٔ ۵ - در مناجات گوید

ای شورش عشق از تو شوری
مهر و مه و انجم از تو نوری
منظور تویی ز عشق ما را
نی منظر حسن آن دلارا
زین نامه که هست دفتر حسن
نامی است به نام منظر حسن
مقصود تویی تو دیگری نیست
جز حسن تو حسن منظری نیست
بر حسن و به عشق اگر نیایش
آرم به تو کرده ام ستایش
یارب ز شراب عشق جامم
لبریز کن و برآر کامم
از عشق خودم ببخش شوری
در دیده ی دل فروز نوری
مستم ز می وصال فرمای
و آن گاه درم ز هجر بگشای
شوری به دل از محبت انگیز
کن بیخودم و ز خویش لبریز
از ما و منی رهاییم ده
پس با خودت آشناییم ده
شوریده سر از محبتم کن
دل زنده ز مهر عترتم کن
من روسیه و گناهکارم
لیک از کرمت امیدوارم
از فعل بد ای خدای ذوالمن
ابلیس کناره جوید از من
گر از گنهم سترگ تر نیست
از رحمت تو بزرگتر نیست
تو خویش مرا چو آفریدی
در ذات من آنچه بود دیدی
آگاه بدی ز خوب و زشتم
کز اهل حرم و یا کنشتم
علم تو نه علت فعالم
من خویش به خویش بدسگالم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شورش عشق از تو شوری
مهر و مه و انجم از تو نوری
هوش مصنوعی: ای عشق، تو باعث شور و هیجان هستی و از تو عشق و محبت و نور به دل‌های من می‌تابد.
منظور تویی ز عشق ما را
نی منظر حسن آن دلارا
هوش مصنوعی: مقصود از عشق ما تویی، نه زیبایی آن معشوق.
زین نامه که هست دفتر حسن
نامی است به نام منظر حسن
هوش مصنوعی: این متن به معرفی کتابی اشاره دارد که نام آن به زیبایی و سر و شکل دلپذیر تعلق دارد و به وصف زیبایی‌های ظاهری می‌پردازد.
مقصود تویی تو دیگری نیست
جز حسن تو حسن منظری نیست
هوش مصنوعی: تو تنها مقصود منی و هیچ کس جز تو نیست که زیبایی و منظر دل‌انگیزی داشته باشد.
بر حسن و به عشق اگر نیایش
آرم به تو کرده ام ستایش
هوش مصنوعی: اگر برای زیبایی و عشق دعا و نیایش کنم، در حقیقت من تو را ستایش کرده‌ام.
یارب ز شراب عشق جامم
لبریز کن و برآر کامم
هوش مصنوعی: ای خدا،‌ مرا از شراب عشق پر کن و شادی و خوشی را برایم به ارمغان بیاور.
از عشق خودم ببخش شوری
در دیده ی دل فروز نوری
هوش مصنوعی: از عشق خودم، ای کاش که مرا ببخشی؛ چنان شور و هیجانی در چشمانم برانگیخته‌ای که مانند شعله‌ای نورانی در دل می‌سوزد.
مستم ز می وصال فرمای
و آن گاه درم ز هجر بگشای
هوش مصنوعی: مست شدن از شراب عشق تو را می‌خواهم و بعد از آن، درهای دوری و جدایی را برایم باز کن.
شوری به دل از محبت انگیز
کن بیخودم و ز خویش لبریز
هوش مصنوعی: عشق و محبت را در دل من برانگیز، به گونه‌ای که از خودم بی‌خود شوم و تمام وجودم سرشار از این احساس گردد.
از ما و منی رهاییم ده
پس با خودت آشناییم ده
هوش مصنوعی: ما از حرمت و غرور خود رها شده‌ایم، پس خود را به ما معرفی کن و اجازه بده که با تو آشنا شویم.
شوریده سر از محبتم کن
دل زنده ز مهر عترتم کن
هوش مصنوعی: دل شاد و زنده‌ام را با محبت اهل بیت سیراب کن و از عشق خود بی‌خودم کن.
من روسیه و گناهکارم
لیک از کرمت امیدوارم
هوش مصنوعی: من آسیبا و گناهکارم، اما به لطف و بخشش تو امیدوارم.
از فعل بد ای خدای ذوالمن
ابلیس کناره جوید از من
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ، از کارهای زشت دوری کنم و از وسوسه‌های ابلیس دوری گزینم.
گر از گنهم سترگ تر نیست
از رحمت تو بزرگتر نیست
هوش مصنوعی: اگر گناهی بزرگتر از گناهان من نیست، اما رحمت تو نیز بزرگتر از همه آن گناهان است.
تو خویش مرا چو آفریدی
در ذات من آنچه بود دیدی
هوش مصنوعی: تو مرا به گونه‌ای خلق کرده‌ای که در وجود من تمامی آنچه که هست مشاهده می‌کنی.
آگاه بدی ز خوب و زشتم
کز اهل حرم و یا کنشتم
هوش مصنوعی: من از خوبی و بدی آگاه هستم، چه از اهل حرم باشد و چه از کسانی که دور و نزدیک هستند.
علم تو نه علت فعالم
من خویش به خویش بدسگالم
هوش مصنوعی: علم تو دلیل عمل من نیست، بلکه من به خودم آسیب می‌زنم.