شمارهٔ ۵ - در مدح شیخ و مرشد خویش گوید
کنون گویم ثنا مرد خدا را
سمیّ مصطفی و مجتبی را
شهی دنیا به چشم همّتش دون
کشیده خانقاهش سر به گردون
یکی شمعی دلم کاشانه ی او
روان روشنم پروانه ی او
هزاران چون منش مولا شمرده
ارادت را به کویش سر سپرده
دل پاکش پر از تسبیح و تقدیس
چو جان عیسی و چون قلب ادریس
روان خانقه داران افلاک
مر او را خفته اندر پیکر پاک
به درویشی برآورده سر خویش
فراتر برده از مهر افسر خویش
چه راز از دفتر احکام خوانده
زبان او سخن ز الهام رانده
به نام او زده ارشاد را کوس
سپهر و کرده خورشیدش زمین بوس
سپرده هفت وادی را به تحقیق
شده همرتبه ی مردان صدیق
رها گشته تنش از بند ناسوت
گزیده جای اندر بزم لاهوت
دلش در سینه یک دنیا ز توحید
تنش در خرقه یک عالم ز تجرید
بود مهرش که بادا در دلم بیش
کمند وحدت هر مرد درویش
ازوگر شور در هر حلقه افتاد
عجب نی ایزدش سَر حلقگی داد
به فرق پاک دستارش گواهی
دهد کز فقر جست او تاج شاهی
هدایت را به موج آورده دریا
زده چتر ولایت بر ثریّا
فلک را حلقه داران صوامع
ثنای حضرتش زیب مجامع
بر از گردون جلال سامی او
حسن خلقش چو نام نامی او
ز رحمت یک نظر سویم چو بگشاد
مرا آزادی از بند غمان داد
به تن دورم اگر چند از حضورش
تجلی هاست بر جانم ز نورش
چو مهر او تافته بر غرب و بر شرق
مرا زو سایه ی زنهار بر فرق
چه غم از گردش ایام دارم؟
که اندر سایه اش آرام دارم
بماند تا جهان باشد وجودش
هزاران بنده چون من در سجودش
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کنون گویم ثنا مرد خدا را
سمیّ مصطفی و مجتبی را
هوش مصنوعی: اکنون میخواهم از شخصیت والای مرد خدا و نیز از ویژگیهای پسندیده پیامبر و وصی او که جانشینش است، ستایش کنم.
شهی دنیا به چشم همّتش دون
کشیده خانقاهش سر به گردون
هوش مصنوعی: سلطانی که در دنیا به خاطر قدرت و بلند همتیاش در نظرها بزرگ و پرآوازه است، جایگاهش به حدی والا و بلند است که خانقاه او تا آسمانها کشیده شده است.
یکی شمعی دلم کاشانه ی او
روان روشنم پروانه ی او
هوش مصنوعی: در دل من شمعی وجود دارد که روشنیاش ناشی از عشق اوست و من همچون پروانهای به دور این شمع میچرخم.
هزاران چون منش مولا شمرده
ارادت را به کویش سر سپرده
هوش مصنوعی: هزاران نفر مانند من مخلص و وفادار به محبوب خود هستند و عشق و ارادت خود را به او تقدیم کردهاند.
دل پاکش پر از تسبیح و تقدیس
چو جان عیسی و چون قلب ادریس
هوش مصنوعی: دل او پاک و پاکیزه است، پر از ذکر و ستایش خداوند، مانند روح عیسی و مانند قلب ادریس.
روان خانقه داران افلاک
مر او را خفته اندر پیکر پاک
هوش مصنوعی: روح زهد و دیانت در آسمانهاست و او (مقصود) در وجود نازک و پاکی خوابیده است.
به درویشی برآورده سر خویش
فراتر برده از مهر افسر خویش
هوش مصنوعی: یک درویش با افتخار و سر بلندی، به وضوح از عشق و محبت خود فراتر رفته است و به مقام و ارزش بالاتری دست یافته است.
چه راز از دفتر احکام خوانده
زبان او سخن ز الهام رانده
هوش مصنوعی: او از رازهای کتاب احکام به زبان میآورد و از الهام خداوند سخن میگوید.
به نام او زده ارشاد را کوس
سپهر و کرده خورشیدش زمین بوس
هوش مصنوعی: با ذکر نام خدا، صدای راهنمایی از آسمان بلند شده و خورشید به خاطر او بر زمین سجده کرده است.
سپرده هفت وادی را به تحقیق
شده همرتبه ی مردان صدیق
هوش مصنوعی: در هفت وادی، تحقیقی عمیق دربارهی مردان صادق و راستین انجام شده است.
رها گشته تنش از بند ناسوت
گزیده جای اندر بزم لاهوت
هوش مصنوعی: تن او از قید و بندهای دنیوی آزاد شده و در فضای معنوی و الهی قرار گرفته است.
دلش در سینه یک دنیا ز توحید
تنش در خرقه یک عالم ز تجرید
هوش مصنوعی: دل او در سینهاش پر از محبت و یکتایی خداوند است، اما ظاهرش در لباس زهد و سادهزیستی قرار دارد.
بود مهرش که بادا در دلم بیش
کمند وحدت هر مرد درویش
هوش مصنوعی: عشق او در دل من زنده است و همانطور که در دنیای درویشان، هر مردی به نوعی به وحدت و یکپارچگی میرسد.
ازوگر شور در هر حلقه افتاد
عجب نی ایزدش سَر حلقگی داد
هوش مصنوعی: اگر شور و هیجان در هر جمع و گروهی رخ دهد، چیز عجیبی نیست که خداوند او را در میان حلقهها سرمیدهد.
به فرق پاک دستارش گواهی
دهد کز فقر جست او تاج شاهی
هوش مصنوعی: دستار پاک و تمیز او نشان میدهد که او از فقر بهدور بوده و به مقام شاهی دست یافته است.
هدایت را به موج آورده دریا
زده چتر ولایت بر ثریّا
هوش مصنوعی: هدایت به جریانی مانند موج در دریا تبدیل شده و چتری از ولایت بر ستاره ثریا قرار گرفته است.
فلک را حلقه داران صوامع
ثنای حضرتش زیب مجامع
هوش مصنوعی: آسمان را نگهبانانی وجود دارند که در مکانهای مقدس به ستایش و تمجید او میپردازند و این موضوع به زیبایی گردهماییها میافزاید.
بر از گردون جلال سامی او
حسن خلقش چو نام نامی او
هوش مصنوعی: بالای آسمان برکتبار، او مانند سامی است و خلق نیکش همانند نام بزرگ و شناخته شدهاش است.
ز رحمت یک نظر سویم چو بگشاد
مرا آزادی از بند غمان داد
هوش مصنوعی: از لطف و محبت تو، وقتی به من نگاه کردی، قفسم باز شد و از غمها رهایی یافتم.
به تن دورم اگر چند از حضورش
تجلی هاست بر جانم ز نورش
هوش مصنوعی: اگرچه بدنم از او دور است، ولی نوری که از وجودش میتابد، روح من را روشن میکند.
چو مهر او تافته بر غرب و بر شرق
مرا زو سایه ی زنهار بر فرق
هوش مصنوعی: زمانی که نور خورشید او بر شرق و غرب روشن شده است، من از سایه و حمایت او بر سرم احساس امنیت میکنم.
چه غم از گردش ایام دارم؟
که اندر سایه اش آرام دارم
هوش مصنوعی: چه نگرانی از گذر زمان دارم؟ زیرا که در سایهاش آرامش دارم.
بماند تا جهان باشد وجودش
هزاران بنده چون من در سجودش
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا وجود دارد، او خواهد بود و هزاران نفر مانند من در برابرش تعظیم و سجده خواهند کرد.