گنجور

شمارهٔ ۶۲

از تاب جگر دوش روانم میسوخت
خون دل و مغز استخوانم میسوخت
میسوختم و اشک همی ریخت چو شمع
و آن اشکم ازان بود که جانم میسوخت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از تاب جگر دوش روانم میسوخت
خون دل و مغز استخوانم میسوخت
هوش مصنوعی: از شدت عشق و احساسات درونی، دلم به شدت می‌سوزد و به خاطر این فشار روحی، جانم و تمام وجودم در آتش می‌سوزد.
میسوختم و اشک همی ریخت چو شمع
و آن اشکم ازان بود که جانم میسوخت
هوش مصنوعی: من در سوز و گداز بودم و اشک‌هایم مثل یک شمع می‌ریخت. اشک‌هایم از درد عمیقی بود که در درونم حس می‌کردم.