شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
چیست آن پیکر پری کردار
گاه مینا برنگ و گه مرجان
گوی یاقوت را همی ماند
بسته اندر زمردین چوگان
رنگ او همچو گونه معشوق
که رخش گردد از حیا رخشان
هست برجی ز خلد پنداری
از پی حور ساخته رضوان
بهر حکمت مهندس تقدیر
بر ستونی نهاده آن بنیان
خارج او همه عقیق یمن
داخل او مذهب از عقیان
بر فرازش نهاده کنگره ها
راست چون تاج بر سر شاهان
کنگره نیست افسر لعل است
بر بیا کنده زر ساو میان
نازکانی همه جدا گانه
نا بسوده نه انسشان نه جان
همچو اطفال یک بیک دارند
از زر ناب در دهن پستان
هر یک از نازکی چنانکه خرد
گویدش ناردانه ایست عیان
فرقه فرقه نشسته همزانو
در بر یکدگر خزیده چنان
که سر موی در نمیگنجد
در میان از توافق ایشان
در میانشان ز زر ورق بسته
پرده ها دست قدرت یزدان
ناز کانند لیک سخت دلند
خود چنین اند نازکان جهان
هر یک از نازکی و لطف چنانک
بلب هر که در بری دندان
بینیش همچو چشم ابن یمین
از گزند زمانه خون افشان
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چیست آن پیکر پری کردار
گاه مینا برنگ و گه مرجان
هوش مصنوعی: چه موجودی است که مانند یک پری به زیبایی و لطافت در حالتی گاه مانند مینا و گاه مانند مرجان درخشندگی دارد؟
گوی یاقوت را همی ماند
بسته اندر زمردین چوگان
هوش مصنوعی: گوی یاقوت مانند یک توپ در چمنزار سبز و درخشان قرار دارد و به نظر میرسد که به زیبایی در آن جا شده است.
رنگ او همچو گونه معشوق
که رخش گردد از حیا رخشان
هوش مصنوعی: رنگ چهره او شبیه به ظاهری است که معشوق هنگام شرم و حیا به خود میگیرد و به همین خاطر زیبا و درخشان میشود.
هست برجی ز خلد پنداری
از پی حور ساخته رضوان
هوش مصنوعی: در بهشت برجی به چشم میرسد که به خاطر زیبایی و جذابیت حوریها از سوی رضوان ساخته شده است.
بهر حکمت مهندس تقدیر
بر ستونی نهاده آن بنیان
هوش مصنوعی: برای هر حکمت و دانایی، معمار سرنوشت بر ستونی این بنا را ساخته است.
خارج او همه عقیق یمن
داخل او مذهب از عقیان
هوش مصنوعی: خارج آن عقیق یمن است و درونش، مذهب و فلسفهای از عقیان دارد.
بر فرازش نهاده کنگره ها
راست چون تاج بر سر شاهان
هوش مصنوعی: بر روی آن، برجستگیها و کنگرههایی قرار دارد که همچون تاجی بر سر پادشاهان میدرخشد.
کنگره نیست افسر لعل است
بر بیا کنده زر ساو میان
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و خلالگیری گوینده اشاره شده است. او از یک کنگره یا گردهمایی سخن نمیگوید، بلکه به ارزش یک افسر که با لعل (سنگ قیمتی) تزئین شده، تأکید دارد. همچنین به باریتی که از زر (طلا) ساخته شده و دارای ظاهری زیبا و درخشان است، اشاره میکند. به طور کلی، این بیان به تجمل و زیبایی در دنیای اطراف ما میپردازد و نشاندهنده اهمیت و ارزش ظواهر زیباست.
نازکانی همه جدا گانه
نا بسوده نه انسشان نه جان
هوش مصنوعی: زیباروهای دلربا هر کدام به تنهایی احساس نکردهاند که نه در کنار یکدیگر آسایش دارند و نه در دلشان آرامش وجود دارد.
همچو اطفال یک بیک دارند
از زر ناب در دهن پستان
هوش مصنوعی: کودکان مثل هم، همیشه در دهانشان شیرینزبانی و خلوص دارند، همچنان که در دهانشان طلا و زر ناب را میگذارند.
هر یک از نازکی چنانکه خرد
گویدش ناردانه ایست عیان
هوش مصنوعی: هر یک از زیباییها و نازکیهای او، به گونهای است که خرد و عقل میگوید، او همانند ناردانی نمایان است.
فرقه فرقه نشسته همزانو
در بر یکدگر خزیده چنان
هوش مصنوعی: گروه گروه نشستهاند و در کنار یکدیگر به آرامی جا به جا شدهاند.
که سر موی در نمیگنجد
در میان از توافق ایشان
هوش مصنوعی: موهایی که بسیار ظریف و نازک هستند، چنان در هم تنیدهاند که نمیتوان حتی سر یک موی آنها را در میان این توافق و هماهنگی پیدا کرد.
در میانشان ز زر ورق بسته
پرده ها دست قدرت یزدان
هوش مصنوعی: در میان آنها پردههایی از زر و پارچههای زریّ، که به دست قدرت خداوند برپا شده است.
ناز کانند لیک سخت دلند
خود چنین اند نازکان جهان
هوش مصنوعی: زیبا رویان عالم خود را لوس و نازک میدانند، اما در واقع دلهایشان سخت و خشن است.
هر یک از نازکی و لطف چنانک
بلب هر که در بری دندان
هوش مصنوعی: هر یک از نازکدلی و زیبایی به قدری است که اگر کسی بخواهد به او نزدیک شود، با سادگی و دلنوازی او را جذب میکند.
بینیش همچو چشم ابن یمین
از گزند زمانه خون افشان
هوش مصنوعی: بینی او مانند چشمان ابن یمین در برابر آسیبهای زمان، خونین و زخمی است.