گنجور

شمارهٔ ۶۶٨

چون به سخن دم زند طوطی طبع خوشم
کز شکر آرد به بار شاخ نبات سخن
مرده صد ساله را زنده کند گر زند
آتش طبعم بر او آب حیات سخن
ز ابن یمین خیره شد چشم خرد کو چسان
کرد چو عیسی به دم زنده رفات سخن
خواست دلم تا سخن پیش بزرگی برد
گفت خرد کامدت وقت وفات سخن
من ز مدیح کسی اجر ندارم طمع
مدحت اینها مرا هست زکات سخن
گرچه ز دیوان کس تا به کنون نامده‌ست
هیچ براتی مرا بهر صلات سخن
بنده ز دیوان خود از پی هر کس که خواست
در همه عالم روان کرد برات سخن

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون به سخن دم زند طوطی طبع خوشم
کز شکر آرد به بار شاخ نبات سخن
هوش مصنوعی: وقتی که طوطی با صدای دلنشینش صحبت می‌کند، خوشی و شیرینی کلامش مانند شکر است که بر روی شاخه‌ای از نبات می‌روید.
مرده صد ساله را زنده کند گر زند
آتش طبعم بر او آب حیات سخن
هوش مصنوعی: اگر آتش خشم و شور من بر فردی با رویاهای بلند بزند، حتی می‌تواند انسانی که صد سال مرده را به زندگی بازگرداند. این بیانگر قدرت کلمات و احساسات است که می‌تواند تغییرات شگرفی به وجود آورد.
ز ابن یمین خیره شد چشم خرد کو چسان
کرد چو عیسی به دم زنده رفات سخن
هوش مصنوعی: چشم عقل حیرت‌زده است از این که چگونه او مانند عیسی (ع) با دم خود زندگی بخشید.
خواست دلم تا سخن پیش بزرگی برد
گفت خرد کامدت وقت وفات سخن
هوش مصنوعی: دل من خواست که با شخص بزرگی سخن بگوید، اما او گفت: ای خردمند، زمان تو برای گفتن و سخن گفتن، وقتی است که به سراغ مرگ می‌روی.
من ز مدیح کسی اجر ندارم طمع
مدحت اینها مرا هست زکات سخن
هوش مصنوعی: من از ستایش کسی به دنبال پاداش نیستم و انتظار مدح از این افراد را ندارم؛ به دلیل اینکه من اعتقاد دارم که سخن گفتن خود، نوعی صدقه و بخشش است.
گرچه ز دیوان کس تا به کنون نامده‌ست
هیچ براتی مرا بهر صلات سخن
هوش مصنوعی: هرچند تا کنون هیچ نامی از دیوانه‌ها نیامده، اما چیزی برای گفتن در مورد نماز و سخن دارم.
بنده ز دیوان خود از پی هر کس که خواست
در همه عالم روان کرد برات سخن
هوش مصنوعی: من از دیوان خویش، نامه‌ای به هر کسی که خواستم، در تمام جهان فرستادم.