گنجور

شمارهٔ ۶۴٣

از کریمان خواه حاجت ز آنکه نبود هیچ عیب
ز ابر باران در ز دریا و زر از کان خواستن
وز لئیمان دم مزن زیرا که بیمعنی بود
استخوان از سگ ز گربه نان که از خر خواستن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از کریمان خواه حاجت ز آنکه نبود هیچ عیب
ز ابر باران در ز دریا و زر از کان خواستن
هوش مصنوعی: از افراد بخشنده خواسته‌ات را بخواه، زیرا در خواستن از آنها هیچ عیبی نیست، مانند اینکه از ابر باران یا از دریا طلا طلب کنی؛ این خواسته‌ها طبیعی و قبول‌شدنی است.
وز لئیمان دم مزن زیرا که بیمعنی بود
استخوان از سگ ز گربه نان که از خر خواستن
هوش مصنوعی: با افراد پست و حقیر صحبت نکن، زیرا که گفت‌وگوی تو بی‌فایده خواهد بود. در واقع، مانند این است که از سگی بخواهی که مانند گربه غذا بخورد.