گنجور

شمارهٔ ۴۵

یکچند روز من ز سیهکاری فلک
بودی چنانکه فرق نمیکردمش ز شب
و اکنون چنان شدست که در چشم من چو روز
کافور فام گشت شب عنبرین سلب
بر رغم روزگار بتوفیق کردگار
با سعد گشت نحسم و اندوه با طرب
جور و جفای چرخ سر آمد بفضل حق
اکنون ز خار میدهد از بهر من رطب
با من سپهر دور وفا گر ز سر گرفت
آنرا سبب نه کس ز عجم بود و نه عرب
تا بار منتیم نباید ز کس کشید
منت خدایرا که نشد هیچکس سبب
ایزد نظر بعین عنایت بمن فکند
وینها کی از عنایت ایزد بود عجب
گر حاسدی بمن نظر نحس میکند
ور میدهد صداع من از سوز و از شغب
با تاب ماه چهارده شب تاب نا ورد
در تار و پود اگر چه که تاب آورد قصب
الحمدلله این نه نهانست در جهان
پیداست در صفای حسب صحت نسب
شعری ز نثره رشک بر شعر و نثر من
پاک آن نسب که زیور او باشد از حسب
ابن یمین گشایش کارت ز خلق نیست
گر حاجتیت هست ز درگاه حق طلب
بر آتش جگر نزنی آب زندگی
از دست سفلکان و گرت جان رسد بلب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکچند روز من ز سیهکاری فلک
بودی چنانکه فرق نمیکردمش ز شب
هوش مصنوعی: مدتی به خاطر ظلم و بدعهدی روزگار، حالتی داشتم که نمی‌توانستم تفاوتی میان روز و شب احساس کنم.
و اکنون چنان شدست که در چشم من چو روز
کافور فام گشت شب عنبرین سلب
هوش مصنوعی: اکنون به گونه‌ای شده که در نگاه من، شب تار مانند روز، سفید و کافورگون به نظر می‌رسد و عطر عنبرش را از دست داده است.
بر رغم روزگار بتوفیق کردگار
با سعد گشت نحسم و اندوه با طرب
هوش مصنوعی: با وجود چالش‌های زندگی و البته برکت خداوند، این بار خوشبختی و شادمانی بر ناامیدی و غم غلبه پیدا کرده است.
جور و جفای چرخ سر آمد بفضل حق
اکنون ز خار میدهد از بهر من رطب
هوش مصنوعی: زمان سختی‌ها و ظلم‌ها به پایان رسید و به لطف خداوند، اکنون از میوه‌های دلپذیر و شیرین برای من مانند خرما می‌چشد و بهره‌مند می‌شوم.
با من سپهر دور وفا گر ز سر گرفت
آنرا سبب نه کس ز عجم بود و نه عرب
هوش مصنوعی: اگر آسمان دور و زمان به من وفا کند، در آن صورت، هیچ کس از عجم یا عرب نمی‌تواند دلیل این وفا باشد.
تا بار منتیم نباید ز کس کشید
منت خدایرا که نشد هیچکس سبب
هوش مصنوعی: ما باید بار مسئولیت و زحمت خود را به دوش بکشیم و از کسی انتظار کمک نداشته باشیم، چون تنها خداست که هیچ کس نمی‌تواند او را تنها به عنوان قضاوت یا دلیل در مشکلات قرار دهد.
ایزد نظر بعین عنایت بمن فکند
وینها کی از عنایت ایزد بود عجب
هوش مصنوعی: خدای بزرگ به من با مهربانی نگاه کرده است و این که من اکنون در چنین وضعی هستم، واقعاً شگفت‌انگیز است که چگونه از لطف او به من رسیده‌ام.
گر حاسدی بمن نظر نحس میکند
ور میدهد صداع من از سوز و از شغب
هوش مصنوعی: اگر کسی بدخواه من باشد و زور و حسد خود را بر من بگذراند، این احساسات من را آزرده و رنجیده می‌کند.
با تاب ماه چهارده شب تاب نا ورد
در تار و پود اگر چه که تاب آورد قصب
هوش مصنوعی: نور ماه کامل در تاریکی شب در حالی که درون خود را تحمل می‌کند، هنوز هم بر چوب نازکی می‌تابد.
الحمدلله این نه نهانست در جهان
پیداست در صفای حسب صحت نسب
هوش مصنوعی: خدا را شکر که این موضوع پنهان نیست و در دنیا برای همه آشکار است، در خوبی و پاکی ویژگی‌ها و درستی نسب.
شعری ز نثره رشک بر شعر و نثر من
پاک آن نسب که زیور او باشد از حسب
هوش مصنوعی: شعر او آنچنان زیبا و با ارزش است که حتی نثر من هم نمی‌تواند به پای آن برسد. او به خاطر نسب و خاندانی که دارد، به زیبایی‌‌اش افزوده شده است.
ابن یمین گشایش کارت ز خلق نیست
گر حاجتیت هست ز درگاه حق طلب
هوش مصنوعی: اگر به کمکی نیاز داری، باید از خداوند بخواهی، نه از مخلوقان. گشایش امور از دست انسان‌ها نیست.
بر آتش جگر نزنی آب زندگی
از دست سفلکان و گرت جان رسد بلب
هوش مصنوعی: اگر بر روی آتش دل خود آبی نریزی، زندگی‌ات را از دست افرادی که در سطح پایین هستند، می‌تراشی. اگر جانت به خطر بیفتد، به خودت برمی‌گردد.