شمارهٔ ٢٢۶
ایدل آسوده همی باش که باکی نبود
گر بروی تو حسودی بحسد می نگرد
صبر کن بر حسد و حاسد و دلشاد بزی
کان بد اندیش خود از رنج حسد جان نبرد
غم مخور کز حسد آتشکده ئی شد دل او
که گهی برق زند صاعقه اندر گذرد
آتش ار هیچ نیابد که خورش سازد از آن
کارش اینست که خون دل خود را بخورد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ایدل آسوده همی باش که باکی نبود
گر بروی تو حسودی بحسد می نگرد
هوش مصنوعی: ای دل، آرام باش و بینگر که اگر کسی به تو حسد میبرد، اهمیتی ندارد.
صبر کن بر حسد و حاسد و دلشاد بزی
کان بد اندیش خود از رنج حسد جان نبرد
هوش مصنوعی: تحمل کن حسادت و افرادی که حسادت میکنند و با آرامش زندگی کن؛ چون کسی که به تو بد نگاه میکند، در نهایت خود از رنج حسادت آسیب میبیند.
غم مخور کز حسد آتشکده ئی شد دل او
که گهی برق زند صاعقه اندر گذرد
هوش مصنوعی: نگران نباش، چون دل او به خاطر حسادت، مانند آتشکدهای شده که گاهی با صاعقهای درخشان میزند.
آتش ار هیچ نیابد که خورش سازد از آن
کارش اینست که خون دل خود را بخورد
هوش مصنوعی: اگر آتش هیچ کاری نتواند انجام دهد، نشاندهنده آن است که فقط به درد خود میخورد و به جای کار کردن در دنیا، فقط دلش را میسوزاند.
حاشیه ها
1402/01/14 07:04
محمدحسین
مصراع دوم بیت آخر، در امثال و حکم دهخدا به این شکل نیز ضبط شده است: کارش اینست که بنشیند و خود را بخورد (امثال و حکم 1401/3)