گنجور

شمارهٔ ١٩۶

منت ایزد را که هستم با قناعت همنشین
نیستم با کس رجوعی گر سقیمم گر صحیح
نگذرم بر صدر مخلوق ار کریمست ار لئیم
ننگرم بر روی معشوق ار قبیح است ار صبیح
با یساری کاملست ابن یمین از در نظم
در نسیب و در مراثی در هجا و در مدیح
وین نه پنهانست خوان شعر گستردم چنانک
در مذاق عقل باشد با حلاوتها ملیح
ختم شد بر من سخن همچونکه معجز بر نبی
وینسخن در روی اهل نطق میگویم فصیح
ور نداری باورم شعری ز دیوانم بخوان
تا ازو آیات معجز در نظر آید صریح
کو مرا ممدوح تا مدحیش گویم آنچنانک
لفظ آن باشد فصیح و عرصه معنی فسیح
من در این ایام بیقیمت بسان گوهرم
رحلتم فرماید از بهر بها عقل نصیح
گویدم چون هست در گیتی جنابی آنچنانک
در پناه آن بیابد راحت جان مستریح
با چنان دار الشفائی در گشاده خلق را
دل چرا داری چنین از صدمت گردون جریح
سوی درگاهش سفر کن کز سفر شد آنچنان
طارم پیروزه گردون وطنگاه مسیح
رو بظل و سایه جاهش رها کن این و آن
سرکشی ناید تو خود دانی چو سرو از سایه سیح
نطق سحبانرا ز باقل کی توان امید داشت
وز محالات خرد باشد سخاوت از شحیح
کهف خویش الا غیاث ملت و دینرا مدان
آنکه همچون عقل کل نامد در افعالش قبیح
در جهان بادا ریاح دولت او را هبوب
تا ریاح اندر کلام الله بود خوش‌تر ز ریح

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منت ایزد را که هستم با قناعت همنشین
نیستم با کس رجوعی گر سقیمم گر صحیح
هوش مصنوعی: خوشحالم که با قناعت زندگی می‌کنم و از دوستان و اطرافیان خودم دوری می‌کنم، چه بیماری داشته باشم و چه سالم باشم.
نگذرم بر صدر مخلوق ار کریمست ار لئیم
ننگرم بر روی معشوق ار قبیح است ار صبیح
هوش مصنوعی: به هیچ وجه اجازه نمی‌دهم بر اریکه‌ی مخلوقات، حتی اگر شخصی باصفات و خوب باشد یا بد و ناپسند. همچنین به چهره‌ی محبوبم نگاه نمی‌کنم، چه زیبا باشد و چه زشت، چرا که این کار برای من ناپسند است.
با یساری کاملست ابن یمین از در نظم
در نسیب و در مراثی در هجا و در مدیح
هوش مصنوعی: ابن یمین در زمینه‌های شعر، از جمله موضوعات عاشقانه، سوگ‌نامه‌ها، شعرهای هجا و مدح، به طور کامل و بی‌نقص است.
وین نه پنهانست خوان شعر گستردم چنانک
در مذاق عقل باشد با حلاوتها ملیح
هوش مصنوعی: این شعر نشان می‌دهد که شاعر شعرش را به شکلی بیان کرده که به راحتی برای ذهن انسان قابل فهم باشد و همراه با لذتی شیرین و دلپذیر است، به‌طوری‌که کسی نمی‌تواند به سادگی از آن چشم‌پوشی کند.
ختم شد بر من سخن همچونکه معجز بر نبی
وینسخن در روی اهل نطق میگویم فصیح
هوش مصنوعی: سخن من به گونه‌ای تمام شده است که مانند معجزه‌ای برای پیامبر است و من این کلام را به روشنی و با فصاحت بر زبان اهل سخن می‌آورم.
ور نداری باورم شعری ز دیوانم بخوان
تا ازو آیات معجز در نظر آید صریح
هوش مصنوعی: اگر به باور من اعتقادی نداری، شعری از دیوان من بخوان. تا از آن، نشانه‌های معجزه‌گونه واضح و روشن به چشمت بیاید.
کو مرا ممدوح تا مدحیش گویم آنچنانک
لفظ آن باشد فصیح و عرصه معنی فسیح
هوش مصنوعی: مرا شخصی معرفی کن که بتوانم درباره‌ی او به خوبی سخن بگویم، به گونه‌ای که کلامم زیبا و پرمحتوا باشد و مفهوم آن به روشنی قابل فهم.
من در این ایام بیقیمت بسان گوهرم
رحلتم فرماید از بهر بها عقل نصیح
هوش مصنوعی: در این روزهای بی‌ارزش، من مانند یک گوهر ارزشمند هستم که عقل و اندیشه‌ام به من راهنمایی می‌کند تا درباره قیمت و ارزش خود تصمیم بگیرم.
گویدم چون هست در گیتی جنابی آنچنانک
در پناه آن بیابد راحت جان مستریح
هوش مصنوعی: می‌گویم که در این دنیا، همچون این شخصیت بزرگ و محترم وجود دارد که در سایه‌ی او، جان آدمی آرامش و آسودگی می‌یابد.
با چنان دار الشفائی در گشاده خلق را
دل چرا داری چنین از صدمت گردون جریح
هوش مصنوعی: با وجود چنین مکانی برای درمان و شفای دل‌ها، چرا دل تو این‌قدر از زخم‌های آسمان رنج می‌برد؟
سوی درگاهش سفر کن کز سفر شد آنچنان
طارم پیروزه گردون وطنگاه مسیح
هوش مصنوعی: به سوی در خانه‌اش برو، زیرا از سفر به این شکل، آن زمان همچون طارم (پایگاه بلند) و پیروزی، در آسمان و محل استقرار مسیح خواهی بود.
رو بظل و سایه جاهش رها کن این و آن
سرکشی ناید تو خود دانی چو سرو از سایه سیح
هوش مصنوعی: به گوشه‌ای از سایه‌ات بسنده کن و خود را به این و آن مشغول نساز. تو خود می‌دانی که چگونه باید باشد، چون سرو که از سایه خود دور نمی‌شود.
نطق سحبانرا ز باقل کی توان امید داشت
وز محالات خرد باشد سخاوت از شحیح
هوش مصنوعی: نمی‌توان به سخن‌گفتن از شتری که می‌خواهد در آغوشش بگیدیم امید داشت؛ چرا که از چیزهای غیرممکن انتظار بخشش و سخاوت را نمی‌توان داشت.
کهف خویش الا غیاث ملت و دینرا مدان
آنکه همچون عقل کل نامد در افعالش قبیح
هوش مصنوعی: غار خود را پناهگاهی برای یاری ملت و دین ندان؛ زیرا که مانند عقل کل، در کارهایش زشت و ناپسند عمل نکرده است.
در جهان بادا ریاح دولت او را هبوب
تا ریاح اندر کلام الله بود خوش‌تر ز ریح
هوش مصنوعی: در دنیا بادهایی از خوشی و نعمت به او می‌وزد، تا زمانی که این بادها در کلام خدا زیبا و دلپذیرتر از هر نسیم دیگری باشند.