گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰

شَرَرِ آتَشِ هِجْرانِ تو در سینه‌یِ ماست
پَرتوِ عَکْسِ خیالِ تو در آیینه‌یِ ماست
هَم‌دَمی نیست که با او نَفَسی بنشینیم
جُز غَمِ عِشْقِ تو کان مونِسِ دیرینه‌یِ ماست
دادِ خود، عاقِبَتِ کار ز ما بِسْتانَد
روزْگارِ سِتَم‌اَنْدیش که در کینه‌یِ ماست
هرکسی «اِبْنِ حِسام» از پی گنجی، رنجی
بُرْد، نَقْدِ سخنِ ماست که گَنْجینه‌یِ ماست
کُرسی ما نَسِزَد چَرْخ که هِنْگامِ سُخَن
زِ بَرِ ذُرْوِه‌یِ او، پایه‌یِ زیرینه‌یِ ماست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابن‌حسام

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شَرَرِ آتَشِ هِجْرانِ تو در سینه‌یِ ماست
پَرتوِ عَکْسِ خیالِ تو در آیینه‌یِ ماست
هوش مصنوعی: آتش جدایی تو در دل ما شعله‌ور است و تصویر تو در ذهن ما مانند نوری در آینه جلوه‌گر است.
هَم‌دَمی نیست که با او نَفَسی بنشینیم
جُز غَمِ عِشْقِ تو کان مونِسِ دیرینه‌یِ ماست
هوش مصنوعی: هیچ همدمی نیست که با او بنشینم و آرامش یابم، جز غم عشق تو که همیشه مونس و همراه من بوده است.
دادِ خود، عاقِبَتِ کار ز ما بِسْتانَد
روزْگارِ سِتَم‌اَنْدیش که در کینه‌یِ ماست
هوش مصنوعی: روزگار سختی که در دلش حس انتقام وجود دارد، در نهایت دست خود ما را از آنچه می‌خواهیم کوتاه خواهد کرد.
هرکسی «اِبْنِ حِسام» از پی گنجی، رنجی
بُرْد، نَقْدِ سخنِ ماست که گَنْجینه‌یِ ماست
هوش مصنوعی: هر شخصی که مانند ابن حسام به دنبال ثروتی می‌گردد، زحمت کشیده است. ولی حقیقت این است که سخن ما خود گنجی ارزشمند است.
کُرسی ما نَسِزَد چَرْخ که هِنْگامِ سُخَن
زِ بَرِ ذُرْوِه‌یِ او، پایه‌یِ زیرینه‌یِ ماست
هوش مصنوعی: کرسی ما به یاری آسمان نمی‌ارزد، چرا که در هنگام سخن، پایه و اساس ما بر تکیه‌گاه اوست.

حاشیه ها

1397/02/21 17:05
فرهاد رشیدی

با سلام و خداقوت
بیت دوم مصرع اول را اصلاح بفرمایید " همدمی نیست که با او نفسی بنشینیم "
" لا " را با " با " اصلاح کنید .
با تشکر