غزل شمارهٔ ۲۵
ای خوش آن بلبل که گلزاریش هست
خرمّا آن دل که دلداریش هست
خرقه ناموس صوفی برکشید
زان که بر هر موی زنّاریش هست
یوسف حسن تو را در مصر دل
بر سر هر کو خریداریش هست
من نه تنها بسته زلف توام
صد چو من بسته به هر تاریش هست
نرگس مستت چه خوش منظر گلی ست
لیکن اندر هر مژه خاریش هست
بنده ام طوطی گفتار ترا
زانکه الحق طرفه گفتاریش هست
شاد و خندان می رود ابن حسام
غالبا امید دیداریش هست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابنحسام
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خوش آن بلبل که گلزاریش هست
خرمّا آن دل که دلداریش هست
هوش مصنوعی: چه خوب است حالتی که بلبل در باغ گل دارد و چه دلخوشی برای کسی که محبوبی دارد که به او دلگرمی میبخشد.
خرقه ناموس صوفی برکشید
زان که بر هر موی زنّاریش هست
هوش مصنوعی: صوفی لباس خود را کنار زد، چون بر هر تار موی او زنجیری وجود دارد.
یوسف حسن تو را در مصر دل
بر سر هر کو خریداریش هست
هوش مصنوعی: حسن تو مانند یوسف در مصر است که هر کسی برای خریدنش آماده است.
من نه تنها بسته زلف توام
صد چو من بسته به هر تاریش هست
هوش مصنوعی: من تنها به زلف تو گرفتار نیستم؛ صدها نفر مانند من به هر تار موی تو وابستهاند.
نرگس مستت چه خوش منظر گلی ست
لیکن اندر هر مژه خاریش هست
هوش مصنوعی: نرگس زیبای تو چه منظرهی دلنشینی دارد، اما در هر مژهات یک خار نهفته است.
بنده ام طوطی گفتار ترا
زانکه الحق طرفه گفتاریش هست
هوش مصنوعی: من بندهام و مانند طوطی سخنان تو را تکرار میکنم، زیرا حقیقتاً گفتار تو بسیار جالب و شگفتانگیز است.
شاد و خندان می رود ابن حسام
غالبا امید دیداریش هست
هوش مصنوعی: ابن حسام با خوشحالی و لبخند میرود و همیشه به دیدار دوبارهاش امیدوار است.