غزل شمارهٔ ۲۳
دلم فریفتهٔ آن شمایل عربیست
که شکل و شیوه او را هزار بوالعجبیست
خیال لعل لبش در درون سینه من
چو باده در دل پر خون شیشهٔ حلبیست
بکشت فتنهٔ چشمش مرا و میبینم
که همچنان نظرش سوی من به بولعجبیست
مرید پیر مغانم که شیخ هر قومی
میان قوم چو اندر میان فرقه نبیست
مخار پای دل رهروان به خار جفا
که این طریقهٔ بد راه و رسم بولهبیست
مرو ز راه ادب تا بلندبخت شوی
که شوربختی مردم ز راه کمادبیست
کجاست بانی قصر ارم که ترکیبش
به قصر شاه کنون خشت شرفهٔ طنبیست
ز جام لم یزلی جرعهای به من دادند
مگوی مستی من ذوق بادهٔ عنبیست
مکن ز گردش دوران شکایت ابن حسام
که عادت فلک دونپرست منقلبیست
برو به آب قناعت بشوی دست طمع
که بیش حرمت مردم ز فرط کمطلبیست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابنحسام
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم فریفتهٔ آن شمایل عربیست
که شکل و شیوه او را هزار بوالعجبیست
هوش مصنوعی: دل من مجذوب و شیدای آن چهرهی عربی است که زیبایی و ویژگیهای عجیب و غریبی دارد.
خیال لعل لبش در درون سینه من
چو باده در دل پر خون شیشهٔ حلبیست
هوش مصنوعی: تصور زیبایی لبان او در دل من مانند شرابی است که در میان شیشهای حلبی موجود است، شرابی که به شدت پر از احساسات و دردهاست.
بکشت فتنهٔ چشمش مرا و میبینم
که همچنان نظرش سوی من به بولعجبیست
هوش مصنوعی: چشمش با زیباییهایش مرا مجروح کرد و حالا میبینم که با شگفتی هنوز به من نگاه میکند.
مرید پیر مغانم که شیخ هر قومی
میان قوم چو اندر میان فرقه نبیست
هوش مصنوعی: من پیرو کسی هستم که مانند یک عارف و مرشد است و در میان هر گروهی مانند پیامبری در میان پیروانش جایگاه ویژهای دارد.
مخار پای دل رهروان به خار جفا
که این طریقهٔ بد راه و رسم بولهبیست
هوش مصنوعی: دل را از آسیبها و سختیهای راه بیراه محافظت کن، زیرا این نوع سلوک و رفتار، به سرانجامی نیک نمیرسد و به بیراهه میکشاند.
مرو ز راه ادب تا بلندبخت شوی
که شوربختی مردم ز راه کمادبیست
هوش مصنوعی: از مسیر ادب خارج نشو تا به خوشبختی برسی، زیرا بدبختی افراد به خاطر کمl ادبیشان است.
کجاست بانی قصر ارم که ترکیبش
به قصر شاه کنون خشت شرفهٔ طنبیست
هوش مصنوعی: کجاست آن کسی که قصر ارم را ساخته است؟ او حالا ترکیب این قصر را به قصر شاه تبدیل کرده و شرفهٔ آن انگار مثل یک طبقه زینتی است.
ز جام لم یزلی جرعهای به من دادند
مگوی مستی من ذوق بادهٔ عنبیست
هوش مصنوعی: از جامی که همیشه حاضر است، جرعهای به من دادند. نباید بگویی که من به خاطر مستیام، شوق و لذت نوشیدن شراب را دارم.
مکن ز گردش دوران شکایت ابن حسام
که عادت فلک دونپرست منقلبیست
هوش مصنوعی: از گردش زمان گلایه نکن، چون زمین و آسمان همواره در حال تغییر و دگرگونی هستند و این یکی از ویژگیهای طبیعی آنهاست.
برو به آب قناعت بشوی دست طمع
که بیش حرمت مردم ز فرط کمطلبیست
هوش مصنوعی: به سراغ آب قناعت برو و دستت را از طمع بشوی، زیرا حرمت و尊ت مردم به خاطر کمطلبی و اندکی خواستنشان افزایش مییابد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۳ به خوانش محمد ملکشاهی
حاشیه ها
1395/04/26 14:06
محمد ملکشاهی
سلام
ضمن تشکر از زحمات جناب محمدی عزیز....در بیت دوم مصرع دوم
مصحح اشتباهن به جای باده نوشتن باد
تصحیح بفرمایید
با تشکر
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.