گنجور

بخش ۳۹ - غزل

چشمم ز غمت پرآب تا کی
وز هجر تو دل کباب تا کی
چون غمزه شوخ نیم‌مستت
حال دل من خراب تا کی
بخت از من زار دل رمیده
چون چشم خوشت به خواب تا کی
این سوز من و نیاز تا چند
وین ناز تو و عتاب تاکی
از چشم من فراق‌دیده
رخسار تو در حجاب تا کی
بیچاره دل من از فراقت
در محنت و اضطراب تاکی
با ابن عماد خسته آخر
ای ترک خطا خطاب تا کی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشمم ز غمت پرآب تا کی
وز هجر تو دل کباب تا کی
هوش مصنوعی: چشم من از غم تو پر از اشک است، تا کی باید این حالت را تحمل کنم؟ و دل من که از دوری تو می‌سوزد، تا کی این عذاب ادامه خواهد داشت؟
چون غمزه شوخ نیم‌مستت
حال دل من خراب تا کی
هوش مصنوعی: این بیت به وضوح بیان می‌کند که زیبایی و جذابیت کسی که در حال ناز و بازی است، دل نویسنده را به شدت تحت تأثیر قرار داده و او را در وضعیت ناگواری قرار داده است. او می‌پرسد که این حال خراب و آشفتهٔ دلش تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. احساس این بیت می‌تواند نمایانگر عشق، دلبستگی و ناتوانی در رهایی از تأثیرات عاطفی ناشی از آن جذابیت باشد.
بخت از من زار دل رمیده
چون چشم خوشت به خواب تا کی
هوش مصنوعی: بخت من به شدت دچار تردید و ناامیدی شده است، مانند این که چشمان زیبا و دلنشین تو به خواب رفته‌اند و من نمی‌دانم تا کی باید منتظر بمانم.
این سوز من و نیاز تا چند
وین ناز تو و عتاب تاکی
هوش مصنوعی: این درد و اشتیاق من تا کی ادامه خواهد داشت و تا چه زمانی ناز و دلخوری تو ادامه خواهد یافت؟
از چشم من فراق‌دیده
رخسار تو در حجاب تا کی
هوش مصنوعی: از دوری تو و جدایی‌ات، چهره‌ات همچنان در پرده‌ای از غم و راز باقی مانده است و این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
بیچاره دل من از فراقت
در محنت و اضطراب تاکی
هوش مصنوعی: دل من در دوری تو چقدر بیچاره و ناراحت است، نمی‌دانم این وضع تا کی ادامه خواهد داشت.
با ابن عماد خسته آخر
ای ترک خطا خطاب تا کی
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به یأس و ناامیدی اشاره دارد. گویا فردی از یکی از ترک‌ها یا دوستانش می‌خواهد تا دیگر اشتباهات و بی‌خیالی‌ها را کنار بگذارد و از او می‌پرسد که این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. او خسته و دلزده شده و دیگر تحمل چنین وضعیتی را ندارد.

خوانش ها

بخش ۳۹ - غزل به خوانش افسر آریا