برگردان به زبان ساده
قال الله تعالی: «فاذا سو یته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین»
هوش مصنوعی: خداوند فرمود: "پس زمانی که او را شکل دادم و از روح خود در او دمیدم، همه به سجده برای او افتادید."
و قال النبی صلیالله علیه و سلم: «ان خلق احدکم یجمع فی بطن امه اربعین یوما ثم یکون علقه مثل ذلک ثم یکون مضغه مثل ذلک ثم یبعثالله الملک باربع کلمات» قال: «یقول اکتب رزقه و عمله و اجله و شقیا ام سعیدا ثم ینفخ فیه الروح و ان احدکم لیعمل بعمل اهل الجنه حتی یکون ما بینه و بینها الا ذراع فیسبق علیهالکتاب فیختم له بعمل اهل النار فید خلها و ان احدکم لیعمل بعمل اهل النار حتی هابینه و بینها الاذراع فختم له بعمل اهل الجنه فیدخلها. حدیث متفق علی صحته»
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «آفرینش هر یک از شما در رحم مادرش چهارین روز طول میکشد، سپس به شکل علقه درآمده و دوباره چهارین روز به صورت مضغه در میآید؛ سپس خداوند ملک را با چهار کلمه بدون میفرستد.» ملک میگوید: «رزق و عمل و مدت عمر او را بنویس و مشخص کن که او شقی خواهد بود یا سعید.» سپس روح در او دمیده میشود. برخی از افراد ممکن است به گونهای عمل کنند که گویا از اهالی بهشتاند، تا جایی که فاصلهای جز یک دست فاصله با بهشت داشته باشند، اما سرنوشتشان بر اساس دفتر تقدیر مشخص شده و به کارهای اهل آتش ختم میشود و در نهایت به آتش ورود میکنند. و برعکس، ممکن است کسانی به گونهای عمل کنند که به نظر میرسد از اهل آتشاند تا فاصلهای برابر یک دست با آن داشته باشند، اما در نهایت سرنوشتشان بر اساس نوشته تقدیر به عمل اهل بهشت ختم میشود و وارد بهشت میشوند. این حدیث صحیح و مورد پذیرش همگان است.
بدانک چون تسویه قالب بکمال رسید خداوند تعالی چنانک در تخمیر طینت آدم هیچ کس را مجال نداده بود و بخداوندی خویش مباشر آن بود در وقت تعلق روح بقالب هیچ کس را محرم نداشت بخداوندی خویش بنفخ روح قیام نمود. در اینجا اشارتی لطیف و بشارتی شریف است که روح را در حمایت بدرقه نفخه خاص میفرستد یعنی او را از اعلی مراتب عالم ارواح به اسفل درکات عالم اجسام میفرستم مسافتی بعید است ودوست و دشمن بسیارند نباید که درین منازل ومراحل بدوست و دشمن مشغول شود و مرا فراموش کند واز ذوق انسی که در حضرت یافته است محروم ماند که راهزنان بر راه بسیارند ز دشمنان حسود و ز دوستان غیور چون اثر نفخه ما با او بود نگذارد که ذوق انس ما از کام جان او برود تا او در هیچ مقام بهیچ دوست و دشمن بند شود.
هوش مصنوعی: زمانی که جسم آدم به کمال رسید، خداوند به تنهایی و بدون دخالت هیچ کس، روح را در آن دمید. در این لحظه، خداوند با قدرت خود روح را به جسم میپیوندد و هیچ کس در این موضوع دخالت ندارد. این نشانهای لطیف و بشارتی بزرگ است که نشان میدهد روح به همراهی خاصی به جسم فرستاده میشود. این انتقال از بالاترین مقامات عالم روح به پایینترین درجات عالم جسم، مسافتی طولانی است و در این سفر دشمنان و دوستان زیادی وجود دارند. بنابراین، لازم است که او در این مراحل به دوستان و دشمنان مشغول نشود و از انس و نزدیکیای که با خداوند دارد، غافل نگردد، چرا که در این راه موانع و مشکلات زیادی وجود دارد. اثر نفخه الهی مانع خواهد شد که انس و نزدیکی او با خدا از دست برود و او هیچگاه به هیچ دوستی یا دشمنی وابسته نشود.
دیگر آنک روح را بر سیصد و شصت هزار عالم روحانی و جسمانی ملکی و ملکوتی گذر خواهیم داد ودر هر عالم او را نزلی انداختهایم و گنجی از بهر او دفین کرده تا آن روز که او را در سفل عالم اجسام بخلافت فرستیم این نزلها و گنجها با او روان کنیم. بران خزاین و دفاین کس را اطلاع ندادهایم «ما اشهدتهم خلق السموات و الارض» جمله من نهادهام من دانم که چه نهادهام و کجا نهادهام و چون نهادهام و من دانم که هریک چون برباید گرفت؟
هوش مصنوعی: روح را در سیصد و شصت هزار جهان روحانی و مادی، از ملائکه تا جهانهای معنوی، عبور خواهیم داد و در هر یک از این جهانها، مکانی را برای او تعیین کرده و گنجینهای برای او پنهان خواهیم کرد. این کار تا زمانی ادامه خواهد داشت که او را به پایینترین سطح وجود، یعنی دنیای اجسام، بفرستیم و این یادگاریها و گنجینهها همراه او خواهند بود. درباره این خزائن و رازها به کسی چیزی نگفتهایم و خود میدانم که چه چیزهایی را کجا و چگونه قرار دادهام و همچنین میدانم که هر کدام چگونه به دست میآیند.
در جمله مقامات دلیل و رهبر روح منم تا آن جمله بر وی عرضه کنم و از خزاین و دفاین آنچ او را دران عالم بکار خواهد آمد بدو دهم و آنچ دیگر باره بوقت مراجعت با این حضرت او را درین مقام بکار شود بگذارم و طلسماتی که از بهر نظر اغیار درین راه ساختهام تا هر مدعی بگزاف بدین حضرت نتواند رسید بااو نمایم و بندگشاهای آن برو عرضه کنم تا بوقت مراجعت راه برو آسان گردد و زا مصالح و مفاسدراه او را باخبر کنم.
هوش مصنوعی: من مسئولیت دارم که دلیل و رهبری روح او باشم تا آنچه را که برای او در این دنیا لازم است، به او تقدیم کنم. همچنین، آنچه را که در بازگشت به این مقام نیاز دارد به او میسپارم. طلسماتی که به منظور حفاظت از او در برابر دیدگاههای دیگران ساختهام، به او نشان میدهم تا هیچ مدعیای نتواند به راحتی به او نزدیک شود. همچنین، اطلاعاتی را در مورد موانع و فرصتهای مسیرش به او ارائه میدهم تا در زمان بازگشت، راهش هموارتر شود.
دیگر آنک چون روح را بخلافت میفرستم و ولایت میبخشم و مدتی است تا آوازه «انی جاعل فیالرض خلیفه» در جهان انداختهام جمله دوست و دشمن آشناو بیگانه منتظر قدوم او ماندهاند او را با عزاز تمام باید فرستاد. مقربان حضرت خداوندی را فرمودهام که چون او بتخت خلافت بنشیندجمله پیش تخت او سجده کنید باید که اثر اعزاز و اکرامها بر وی ببینند تا کار در حساب گیرند.
هوش مصنوعی: دیگر زمانی که روح را به خلافت میفرستم و به او سلطنت میدهم، مدتی است که خبر «من در زمین خلیفهای قرار میدهم» در دنیا منتشر شده و همه، اعم از دوستان و دشمنان، منتظر ظهور او هستند. او باید با تمام احترام و عزت فرستاده شود. به نزدیکان خداوند تأکید کردهام که وقتی او بر تخت خلافت نشسته، همه باید در برابر او سجده کنند و آثار احترام و بزرگداشت را بر او مشاهده کنند تا این مسائل در حسابها ثبت شود.
پس روح پاک را بعد از انک چندین هزار سال در خلوت خانه حظیره قدس از بعینات برآورده بود و در مقام بیواسطگی منظور نظر عنایت بوده و آداب خلافت و شرایط و رسوم نیابت از خداوند و منوب خویش گرفته که تا نایب و خلیفه پادشاه عمری در حضرت پادشاه ترتیب و رسوم جهانداری نیاموزد اهلیت نیابت و خلافت نیابد بر مرکب خاص «و نفخت فیه» سوار کردند.
هوش مصنوعی: پس روح پاک، بعد از گذشت سالها در مکان مقدسی، از عالم غیب خارج شد و به صورت مستقیم مورد توجه و رحمت قرار گرفت. او آداب و شرایط خلافت و نمایندگی از خداوند را آموخت تا بتواند به عنوان نایب و خلیفه پادشاه به درستی وظایف جهانداری را انجام دهد و بر مرکب خاصی، که به او روح الهی دمیده شده بود، سوار گردید.
هم عقل دویده در رکابش
هم عشق خزیده در پناهش
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که عقل و عشق هر دو در کنار یکدیگر به همراه فرد حرکت میکنند، به طوری که عقل به سرعت در پی اوست و عشق در کنار او و در حمایت او قرار دارد. این بیان نشاندهندهی تعادل و همزیستی بین عقل و احساسات در زندگی است.
مه طاسک گردن سمندش
شب طره پرچم سیاهش
هوش مصنوعی: ماه زرینی مانند طاس روی گردن اسبش، شب تاریک را به یاد پرچم سیاهش میآورد.
و با خلعت اضافت یاء «من روحی» بر جملگی ممالک روحانی و جسمانیش عبور دادند و در هر منزل و مرحله آنچ زبده بود و جملگی و خلاصه دفاین و ذخایر آن مقام بود در موکب او روان کردند و اورا در مملکت انسانیت بر تخت قالب بخلافت بنشاندند و در حال جملگی ملااعلی از کروبی و روحانی پیش تخت او بسجده درآمدند که «فسجد الملائکه کلهم اجمعون». جبرئیل را بران درگاه بحاجبی فرو داشتند و میکائیل را بخازنی. جمله ملک و فلک هر کسی را برین درگاه بشغلی نصب کردند.
هوش مصنوعی: با افزودن یاء «من روحی» به تمامی عالمهای روحانی و جسمانی گذر کردند و در هر مرحله و منزلی، بهترین و برترین ویژگیها و منابع آن مقام را در حضور او آوردند. او را در عالم انسانیت بر تخت خلافت نشاندند و در آن لحظه همهی ملاعلیها از فرشتگان و روحانیون در برابر او به سجده درآمدند، چنانکه همه فرشتگان یکجا سجده کردند. جبرئیل را در آن درگاه به عنوان دربان قرار دادند و میکائیل را به عنوان خزانهدار. تمام فرشتگان و عالم بالا هر یک را در این درگاه به کاری معین گماشتند.
خواستند تا تمهید قاعده سیاست کنند و یکی رابردار کشند تا در ملک و ملکوت کسی دیگر دم مخالفت این خلافت نیار زد. آن مغرور سیاه گلیم راکه وقتی بفضولی بیاجازت دزدیده بقالب آدم در رفته بود و بچشم حقارت در ممالک خلافت او نگرسته و خواسته تا در خزانه دل آدم نقبی زند میسر نشده او را بتهمت دزدی بگرفتند و به رسن شقاوت بربستند تا وقت سجود جمله ملایکه سجده کردند او نتوانست کرد. زیراک به رسن شقاوت آن روزش بستند که بی دستوری در کارخانه غیب رفته بود.
هوش مصنوعی: آنها تصمیم گرفتند تا قانونی وضع کنند و یکی را به عنوان قربانی انتخاب کنند تا دیگران در سلطنت و آسمان نتوانند به این خلافت اعتراض کنند. آن شخص باطل، که به طور غیرقانونی و بدون اجازه وارد قلمرو آنها شده بود و با نگاهی حقیر به سلطنت آنها مینگریست، نتوانست به خزانه قلب آدم نزدیک شود و به خاطر اتهام دزدی دستگیر شد. او را به زنجیر شقاوت بستند تا زمان سجده ملائکه، نتوانست سجده کند، زیرا به خاطر زنجیرهایی که به او بستند، به طور ناخواسته وارد عرصه غیب شده بود.
در روایت میآید که چون روز قیامت خلق را بر عرصه عرصات حاضر کنند نوری از انوار خداوندی تبارک و تعالی تجلی کند جمله خلایق خواهند که سجود آرند هر کس که در دنیا حق را سجده برده است بسجود روند و آنها که سجود هوا و دنیا و بتان بردهاند سجده نتوانند کرد زیراک سرایشان به رسن شقاوت آن روز بربسته بودند که سجده حق نکردند. اما آن رسن را امروز بچشم ظاهر نتوان دید هر کرا چشم باطن گشاده بود بیند لاجرم در بند آن شود که بمقراض توبه و استغفار آن را بگسلد و اگر امروز نگسلد همچنان بسته بسلاسل و اغلال فردا او را ببازار قیامت برآورند «اذا لاغلال فی اعناقهم و السلاسل» آنجا ظاهر شود.
هوش مصنوعی: روایت شده که در روز قیامت، وقتی انسانها در میدان وسیع محشور میشوند، نوری از سوی خداوند درخشش پیدا میکند و همه مخلوقین میخواهند سجده کنند. کسانی که در دنیا به حق سجده کردند، به سجده خواهند رفت، اما کسانی که سجده به هوا، دنیا و بتها داشتند، نمیتوانند سجده کنند؛ چون در آن روز در بند عذابند به خاطر اینکه سجده واقعی را به جا نیاوردهاند. این بندها در حال حاضر دیده نمیشوند، اما کسانی که بصیرت باطنی دارند، میتوانند آنها را ببینند و از طریق توبه و استغفار این بندها را بگسلند. اگر امروز نتوانند این بندها را بشکنند، در فردا در زنجیر و عذاب خواهند بود و زمانی که در قیامت حاضر شوند، این زنجیرها بر گردنشان نمایان خواهد شد.
پس سرابلیس پرتلبیس آن روز بربستند که از میان جمله ملایکه گستاخی کرد و بیاجازت بکارخانه غیب در رفت و مخالفت فرمان «لاندخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لکم» کرد لاجرم به رسن قهر سرش بربستند تا سجده آدم نتوانست کرد که «الا ابلیس ابی و استکبر» و خلق چنان پندارند که ابا و استکبار در وقت سجده بود بلی صورت آن بوقت سجده بود که بمثابت ثمره شجره است اما حقیقت آن ابا و استکبار که بمثابت تخم است آن روز در زمین شقاوت افتاد که از رعایت ادب ابا کرد و بیاجازت در کارخانه غیب رفت و چون بیرون آمد استکبار کرد وگفت «خلق مجوفا لا یتمالک». بچشم بزرگی بخود نگریست و بچشم حقارت بخلیفه حق آن تخمش بروزگار پرورش یافت. ثمره آن ابا واستکبار آمد بوقت سجده لاجرم هم بران رسن شقاوت بدار لعنتش بر کشیدند که «و ان علیک لعنتی الی یوم الدین» و برین دار تا قیام الساعه بسیاست بگذاشتند بل که تا ابدالاباد ازین دار فرو نگیرند تا بعد ازین در جمله ممالک کس زهره ندارد که با خلیفه حق قدم بیحرمتی نهد و هر انک متابعت ابلیس درین مملکت کند اورا با او هم در یک سلک کشند و بدوزخ فرستند که «لا ملان جهنم منمک و ممن تبعک منهم اجمعین».
هوش مصنوعی: در آن روز، ابلیس به خاطر این که از میان تمام فرشتگان جسارت به خرج داد و بدون اجازه وارد محضر غیب شد، مورد غضب قرار گرفت. او به فرمانی که میگفت «به خانه پیامبر وارد نشوید مگر آنکه به شما اجازه داده شود» اعتراض کرد و به همین دلیل به زنجیری از قهر گرفتار شد و نتوانست برای آدم سجده کند. او از سجده کردن خودداری کرد و با خودخواهی و خودبزرگبینی رفتار کرد. در واقع، هنگام سجده کردن، ابلیس به صورت ظاهری در حال سجده بود، اما در باطن خود را بالاتر از آدم میدانست و از ادب و احترام خودداری کرد. او به خاطر این بیاحترامی از درگاه الهی رانده شد و لعنت خداوند تا روز قیامت بر او ماند. این عذاب و لعنت به گونهای تعیین شد که هیچکس در آینده جرات نداشته باشد که به خلیفه حق بیاحترامی کند و هر کسی که از ابلیس پیروی کند، به همین سرنوشت دچار خواهد شد و به جهنم فرستاده خواهد شد.
آوردهاند که چون روح بقالب آدم درآمد در حال گرد جملگی ممالک بدن برگشت خانهای بس ظلمانی و با وحشت یافت بنای آن بر چهار اصل متضادنهاده دانست که آن را بقایی نباشد. خانهای تنگ و تاریک دید چندین هزار هزار حشرات و موذیات از حیات و عقارب و ثعابین و انواع سباع از شیر و یوز و پلنگ و خرس و خوک و از انواع بهایم خر و گاو و اسب و استر و اشتر و جملگی حیوانات بیکدیگر برمیآمدند هریک بدو حملتی بردند و از هر جانب هر یکی زخمی میزدند و بوجهی ایذایی میکردند و نفس سگ صفت غریب دشمنی آغاز نهاد و چون گرگ در وی میافتاد.
هوش مصنوعی: آوردهاند که زمانی که روح به کالبد آدم وارد شد، او در یک مکان تاریک و ترسناک قرار گرفت. این مکان بر چهار اصل متضاد بنا شده بود و معلوم بود که این بنا دوام نخواهد داشت. او خانهای را دید که بسیار تنگ و تاریک بود و پر از هزاران هزار حشرات و موجودات موذی، مانند عقربها و افعیها، و انواع درندگان همچون شیر، یوز، پلنگ، خرس و خوک بود. همچنین انواع دامها مانند خر، گاو، اسب، الاغ و شتر نیز در آنجا به هم میآمدند. هر کدام به نوعی به او حمله میکردند، از هر سمت زخم و آزار میزدند و صدای دشمنی شبیه به سگ را شنید که مانند گرگ به او حمله میکرد.
روح پاک که چندین هزار سال در جوار قرب ربالعالمین بصدهزار ناز پرورش یافته بود از آن وحشتها نیک مستوحش گشت قدر انس حضرت عزت که تا این ساعت نمیدانست بدانست نعمت وصال را که همیشه مستغرق آن بود و ذوق آن نمییافت و حق آن نمیشناخت بشناخت آتش فراق در جانش مشتعل شد دود هجران بسرش برآمد. گفت بیت
هوش مصنوعی: روح پاک که سالها در نزد خداوند و در فضایی پر از خوبی و رحمت رشد کرده بود، از وحشتهایی که بر او وارد میشد به شدت ترسید. او که تا آن زمان نمیدانست نزدیکی و ناز و نعمت وصال چیست، اکنون این احساس را درک کرد. او همیشه در این احساس غرق بود، اما از ارزش آن آگاه نبود. اکنون درک کرد که آتش جدایی در وجودش افروخته شده و غم دوری بر او سنگینی میکند.
دی ما و می و عیش خوش و روی نگار
امروز غم و غریبی و فرقت یار
هوش مصنوعی: دیروز خوش بودیم با شراب و شادی و چهره زیبای محبوب، اما امروز نگران و غمگین و دور از یار هستیم.
ای گردش ایام! ترا هر دو یکی است
جان بر سر امروز نهم دی باز آر
هوش مصنوعی: ای ایام و روزگار! تو برای هر دو طرف، یعنی امروز و دیروز، یکسانی. من جانم را برای امروز میگذارم تا دوباره روز دی را به یاد آورم.
درحال ازان وحشت آشیان برگشت و خواست تا هم بدان راه باز گردد.
هوش مصنوعی: در حال حاضر، از آن وضعیت ترسناک بیرون آمد و تصمیم گرفت که دوباره به همان مسیر برگردد.
عزمم درست گشت کزینجا کنم رحیل
خود آمدن چه بود که پایم شکسته باد
هوش مصنوعی: عزم و ارادهام برای رفتن از اینجا محکم شده است، اما علت اینکه نتوانستم حرکت کنم این است که پایم آسیب دیده است.
چون خواست که بازگردد مرکب نفخه طلب کرد تا بر نشیند که او پیاده نرفته بود و سوار آمده بود. مرکب نیافت نیک شکسته دل شد. با او گفتند که ما از تو این کشته دلی میطلبیم. قبض بر وی مستولی شد آهی سرد برکشید. گفتند ما ترا از بهر این آه فرستادهایم . بخار آن آه ببام دماغ او برآمد درحال عطسهای برآدم افتاد حرکت در وی پیدا شد دیده بگشود فراخنای عالم صورت بدید روشنی آفتاب مشاهده کرد. گفت «الحمدالله» خطاب عزت در رسید که «یرحمک ربک» ذوق خطاب بجانش رسید اندک سکونتی در وی پدید آمد.
هوش مصنوعی: زمانی که او تصمیم به بازگشت گرفت، از مرکبش درخواست کرد تا سوار بر آن شود، چرا که قبل از آن پیاده نیامده بود. اما نتوانست مرکب مناسبی پیدا کند و این موضوع او را بسیار ناراحت کرد. دیگران به او گفتند که ما از تو خواستهایم که دلشکستهای. ناگهان احساس گرفتگی کرد و آهی عمیق از دل کشید. آنها گفتند ما به خاطر همین آه تو را به اینجا فرستادهایم. بخار آن آه به آسمان رفت و ناگهان عطسهای به او دست داد که باعث شد حرکتی در او احساس شود. او چشمانش را باز کرد و وسعت عالم را دید و نور آفتاب را مشاهده کرد. با گفتن "الحمدلله" حس عزت و رحمت به او رسید و او طعم این خطاب را در جانش حس کرد، که اندکی آرامش در او به وجود آورد.
اماهر وقت که از ذوق قربت و انس حق براندیشیدی و فراخنای فضای عالم ارواح و زقههایی که بیواسطه یافته بود یاد کردی خواستی تا قفص قالب بشکند و لباس آب و گل برخود پاره کند. بیت
هوش مصنوعی: هر وقت به شوق نزدیکی و ارتباط با خدا فکر کردی و به وسعت فضای روحها و لذتی که به طور مستقیم تجربه کردهای، اندیشیدی، آرزو کردی که قفس جسم از هم بپاشد و لباس مادی خودت را پاره کنی.
آن بلبل محبوس که نامش جان است
دستش بشکستن قفص می نرسد
هوش مصنوعی: آن بلبل که در قفس اسیر است و نامش جان دارد، نمیتواند دستی به شکستن قفسش بزند.
همچنانکه اطفال را بچیزهای رنگین و آواز زنگله و نقل و میوه مشغول کنندآدم را بمعلمی ملایکه و سجود ایشان و بردن باسمانها و بر منبر کردن و گرد آسمانها گردانیدن و آن قصههای معروف که گفتهاند مشغول میکردند تا باشدکه قدری نایره آتش اشتیاق او بجمال حضرت تسکین پذیرد و با چیزی دیگر انس گیرد و آن وحشت از وی زایل شود. او بزبان حال میگفت بیت.
هوش مصنوعی: کودکان با چیزهای رنگارنگ، صدای زنگها، تنقلات و میوهها سرگرم میشوند؛ انسانها هم با آموزش ملایکه، سجدههای آنها، سفر به آسمانها، نشستن بر منبر و گشت و گذار در آسمانها مشغول میشوند. قصههای معروفی که گفته شده نیز برای سرگرمی این افراد است، تا شاید کمی از آتش اشتیاق آنها به زیبایی حضرت کاسته شود و با چیزهای دیگر ارتباط برقرار کنند و ترس و وحشت از دلشان برطرف شود. او به زبان حال میگفت: "بیت".
هرگز نشودی بت بگزیده من
مهرت ز دل و خیالت از دیده من
هوش مصنوعی: هرگز نتوانستم تو را که معشوق من هستی فراموش کنم؛ محبت تو از دل من بیرون نرفته و یاد تو از چشم من حذف نشده است.
گر از پس مرگ من بجویی یابی
مهر تو در استخوان پوسیده من
هوش مصنوعی: اگر پس از مرگ من به جستجوی من بیایی، محبت تو را در استخوانهای پوسیدهام خواهی یافت.
خطاب میرسید که ای آدم دربهشت رو و ساکن بنشین و چنانکه خواهی میخور و میخسب و باهر که خواهی انس گیر «یا آدم اسکن انت و زوجک الجنه و کلامنها رغدا حیث شئتما». هر چند میگفتند او میگفت: بیت
هوش مصنوعی: خطاب رسید که ای آدم، در بهشت برو و در آنجا ساکن شو. هر طور که میخواهی بخور و بخواب و با هرکس که دوست داری معاشرت کن. به او گفته شد: "ای آدم، تو و همسرت در بهشت سکونت کنید و از هر جایی که میخواهید، به طور فراوان بهرهمند شوید." هرچند دیگران صحبت میکردند، او فقط مشغول گفتن این حرف بود: "بیت..."
حاشا که دلم از تو جدا داند شد
یا با کس دیگر آشنا داندشد
هوش مصنوعی: هرگز ممکن نیست که دلم از تو جدا شود یا با کسی دیگر آشنا شود.
از مهر تو بگسلد کرا دارد دوست
وز کوی تو بگذرد کجا خواهد شد؟
هوش مصنوعی: هر کسی که از محبت تو جدا شود و از مسیر تو عبور کند، به کجا خواهد رفت؟
چون وحشت آدم هیچ کم نمیشد و با کس انس نمیگرفت هم از نفس او حوا را بیافرید ودر کنار او نهاد تا با جنس خویش انس گیرد» «و جعل منها زوجها لیسکن الیها»
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه وحشت آدم هرگز کاهش نمییافت و او با هیچ کس ارتباط برقرار نمیکرد، خدا حوا را از بدن او خلق کرد و در کنار او قرار داد تا او بتواند با همجنس خود ارتباط و صمیمیت برقرار کند.
آدم چون در جمال حوا نگریست پرتو جمال حق دید بر مشاهده حوا ظاهر شد که «کل جمیل من جمالالله» ذوق آن جمال بازیافت. گفت
هوش مصنوعی: انسان وقتی به زیبایی حوا نگاه کرد، پرتو زیبایی خدا را مشاهده کرد که بر حوا آشکار شد و از این زیبایی احساس شوق و ذوق کرد.
ای گل! تو بروی دلربایی مانی
وی می تو زیار من بجای مانی
هوش مصنوعی: ای گل! تو بروی و دل را تسخیر میکنی، در حالی که من به جای تو دچار شوق و نوشیدن میشوم.
وی بخت ستیزه کار هر دم با من
بیگانه تری بآشنایی مانی
هوش مصنوعی: هر لحظه بخت شوم به من دشمنی میکند و تو روزبهروز از من دورتر میشوی، در حالی که باید نزدیکی و آشناییات بیشتر شود.
بر بوی آن حدیث بشاهد بازی درآمد چندانک ذوق آن معامله باز یافت صفت شهوت غالب شد که کاملترین صفتی است حیوانی و بزرگترین حجاب از آن خیزد و دیگر صفات حیوانی بخوش خوردن و خوش خفتن غلبه گرفت حجب زیادت شد و انس حضرت نقصان پذیرفت چه بمقدار آنک از لذات و شهوات حیوانی نفس آدمی ذوق مییابد با آن انس میگیرد و بدان مقدار انس حق از دل او کم میشود چندان انس پدید آمد آدم را با بهشت و لذات آن که چون ابتلای شجره در میان آمد که «ولا تقر با هذه الشجره» ابلیس او را بملک بهشت بتوانست فریفت که «هل ادلک علی شجره الخلدو ملک لا یبلی» تا خلود بهشت و ملک آن بر رضای حق برگزید و بگفت شیطان از غایت حرص فرمان رحمن بگذاشت.
هوش مصنوعی: به بوی آن حدیث، بازی شروع شد به حدی که لذت آن معامله احساس شد. صفت شهوت که خاصیت حیوانی است، غلبه پیدا کرد و بزرگترین مانع در این میان به وجود آمد. سایر صفات حیوانی نیز بر لذتهای خوردن و خوابیدن چیره شدند و حجابها افزایش یافت. انس آدمی به خداوند کاهش یافت، زیرا به همان میزان که از لذتها و شهوتهای حیوانی بهرهمند میشد، انس او با حق کمتر میشد. به قدری آدمی با بهشت و لذتهای آن انس پیدا کرد که هنگامی که امتحان درخت پیش آمد و از او خواسته شد که به آن نزدیک نشود، ابلیس او را با وعدههای بهشت فریب داد و گفت آیا میخواهی به درخت جاودانگی و سلطنتی بیپایان راهنمایی ات کنم؟ او جاودانگی بهشت و پادشاهیاش را بر رضایت خداوند ترجیح داد و با نهایت حرص، دستورات خدا را نادیده گرفت.
درحال غیرت حق تاختن آورد که: ای آدم ترا نه از بهر تمتعات نفسانی و مراتع حیوانی آفریدهایم؟ «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا رتجعون» خوف آن است که این چه نیم روزت در بهشت بگذاشتیم و حجب فرو گذاشتیم تا ما را چنین فراموش کردی و بغیر ما مشغول گشتی و انس گرفتی و بیفرمانی کردی و از شجره بخوردی اگر خود یک روزت تمام بگذارم یکباره مارا فراموش کنی و یگانگی ببیگانگی مبدل کنی و از ما و از لطف ما هیچ یاد نیاری. بیت
هوش مصنوعی: در حالتی که حق غیرت به خرج میدهد، میگوید: ای انسان، آیا ما تو را فقط برای لذتهای دنیوی و خوشیهای حیوانی آفریدیم؟ آیا فکر میکنید که ما شما را بیدلیل خلق کردهایم و شما به سوی ما بازنخواهید گشت؟ ترس این است که در این نیمروز که در بهشت گذراندهای، ما حجابهایی برایت قرار دادیم و تو ما را فراموش کردهای و اکنون به غیر از ما مشغول شدهای و از ما فاصله گرفتهای، حتی از درختی که از آن خوردهای. اگر بخواهم، میتوانم یک روزت را به طور کامل بگذارم و تو به یکباره ما را فراموش کنی و از یگانگی خود به دور افتی و هیچیاد از ما و نعمتهای ما نداشته باشی.
یاری که همیشه در وفای ما بود
کارش همه جستن رضای ما بود
هوش مصنوعی: دوستی که همیشه به ما وفادار بود، تنها هدفش جلب خشنودی ما بود.
بیگانه چنان شد که نمیداند کس
کو در همه عمر آشنای ما بود
هوش مصنوعی: بیگانه به اندازهای غریب و دور شده که حتی نمیداند کسی که تمام عمرش با ما آشنا بود، کیست.
ای آدم از بهشت بیرون رو و ای حوا از و جدا شو «اهبطوا منها جمیعا» ای تاج از سر آدم برخیز ای حله از تن او دور شو ای حوران بهشت آدم را بر دف دو رویه بزنید که «و عصی آدم ر به فغوی» این چیست؟ سنگ ملامت بر شیشه سلامت میزنیم و روغن خودپرستی آدم را بر زمین مذلت عبودیت میریزیم تیغ همت اورا بر سنگ امتحان میزنیم. بیت
هوش مصنوعی: ای انسان، از بهشت بیرون برو و ای حوا از او جدا شو. ای تاج از سر آدم برداشته شود و ای لباس از تن او دور کن. ای حوریان بهشت، بر دوتای بهشت آدم ضربه بزنید. چه معنایی دارد که آدم به نافرمانی افتاده است؟ ما سنگ ملامت را بر شیشه سلامت او میزنیم و خودخواهی او را به زمین ذلت عبودیت میریزیم. ما اراده و همت او را در آزمایش قرار میدهیم.
این کوی ملامت است و میدان هلاک
وین راه مقامران بازنده پاک
هوش مصنوعی: این مکان پر از سرزنش و نابودی است و این مسیر، راهی است برای کسانی که در مقام خود شکست خوردهاند.
مردی باید قلندری دامن چاک
تا بر گذرد عیاروار و چالاک
هوش مصنوعی: برای این که انسان بتواند با ماهرانه و سریع از موانع زندگی عبور کند، باید از قید و بندهای دنیوی رها شده و به آزادی و سادگی دست یابد.
چون آدم را سر بدین وحشت سرای دردادند از یار و پیوند جدا کرده
هوش مصنوعی: وقتی انسان را به این مکان ترسناک فرستادند، از همسر و پیوندش جدا شد.
نه همنفسی نه همدمی نه یاری
مشکل دردی طرفه غمی خوشکاری!
هوش مصنوعی: در زندگی، نه دوستی دارم که با او درد و دل کنم، نه همراهی که در کنارم باشد و نه کسی که در مشکلات به من کمک کند. این تنهایی و غم برایم به طرز عجیبی خوشایند به نظر میرسد!
چون بر این قاعده روزی چند سرگردان بگشت فریادرسی ندید هم با سرورد درد اول آمد. باز معلم غیب تخته ابجد عشق نخستش در نبشت
هوش مصنوعی: پس از مدتی گشت و گذار و بیهدف بودن، نتوانست به کسی که بتواند به او کمک کند، دسترسی پیدا کند و دردهایش بیپاسخ ماند. در این حال، معلمی در دلش آموختههای اولیه عشق را دوباره به یادش آورد.
تخته عشق در نبشتم باز
در نبیس ای نگار تخته ناز
هوش مصنوعی: ای محبوب، عشق را به گونهای نوشتهام که دوباره بر آن ننویسی، زیرا عشق تو همچون تخته ناز و لطیف است.
تا بر استاد عاشقی خوانیم
روزکی چند باز ناز و نیاز
هوش مصنوعی: برای مدتی دوباره با عشق ورزی و عشق بازی با استاد خود، وقت بگذرانیم.
دیگر باره گلیم درد در برانداخت «ربنا ظلمنا» آغاز نهاد. گفتند ای آدم
هوش مصنوعی: دوباره شروع به شکایت کردن کردند و گفتند: "خداوندا، ما به خود ظلم کردیم." آنها به آدم خطاب کردند.
آیی بر من چو باز مانی ز همه
معشوقه روز بینواییت منم
هوش مصنوعی: اگر تو از همه معشوقها فاصله بگیری و به من توجه کنی، من میتوانم وسیلهبان تو باشم و در روزی که به تو توجه میکنم، تو به من نیاز خواهی داشت.
گفت خداوندا مرا این سر گردانی همی بایست تا قدر الطاف تو بدانم حق خداوندی تو بشناسم مرا این مذلت و خواری در خور بود تا مرتبه اعزاز و اکرام تو باز بینم و بدانم که با این مشتی خاک لطف خداوندی چه فضلها کرده است واز کدام درکت بکدام درجت رسانیده و تشریف «خلقتک فرد الفرد» ارزانی داشته و بغیرت پیوند از اغیار بریده که «کن لی اکن لک». پس امروز عاجزوار به در کرم تو بازگشتم و اگرچه زبان عذرم گنگ است میگویم بیت
هوش مصنوعی: خداوندا، آیا این سردرگمی و بیهدف بودن من لازم است تا بتوانم نعمتها و رحمتهای تو را درک کنم و حقیقت خداوندی تو را بشناسم؟ آیا این ذلت و خواری که بر من افتاده است، شایسته من است تا بار دیگر مقام والای تو را ببینم و بفهمم که چگونه از این خاک بیارزش، لطف و رحمت تو مرا به درجات بالایی رسانده است؟ تو با کرامت و عزت خلقت خود به من ارزانی داشتهای و مرا از وابستگی به دیگران آزاد کردهای. امروز به درگاه رحمت تو بازگشتهام، هرچند که زبانم برای بیان عذرهایم قاصر است.
روزی دو سه گر بیتو شکیب آوردم
صد عذر لطیف دلفریب آوردم
هوش مصنوعی: روزی چندین بار به خاطر تو صبر و تحمل کردم و برای همین هزاران عذر نرم و زیبا برایت آوردم.
جانا ز غمت سر بنشیب آوردم
دریاب که پای در رکاب آوردم
هوش مصنوعی: ای جان، از شدت غمای تو سرم را به زمین آوردم. لطفاً حال مرا درک کن، زیرا من همه چیز را برای تو ترک کردهام و آمادهام که به هر طریقی به تو خدمت کنم.
درین تضرع و زاری آدم را برایتی مدت چهارصد سال سرگشته و دیده بخون دل آغشته بگذاشتند و عزت ربوبیت از کبریا و عظمت با جان مستمند و دل دردمندآدم میگفت: من ترااز مشتی خاک ذلیل بیافرینم و بعزت از ملایکه مقرب برگزینم و ترا محسود و مسجود همه گردانم و حضرت کبریا را در معرض اعتراض «اتجعل فیها«آرم و عزازیل را از دوستی تو دشمن گیرم و در پیش تخت خلافت تو بردار لعنتش کشم و بترک یک سجده تو سجدههای هفتصد هزار ساله او را هباء منثور گردانم و بضربت «فاخرج منها» از جوار خود دور کنم تو شکر این نعمتها نگزاری و حق من نشناسی و قدر خود ندانی و دشمن را دوست گیری و دوست را دشمن دانی و مرا و خود را در زبان دوست و دشمن اندازی. لاجرم چون سطوت قهاری ما بر قضیه «ولئن کفرتم ان عذابی لشدید» دستبرد بنماید باید که در صدمت اول بصبر پای داری و چین در ابرو نیاری که «الصبر عند الصدمه الاولی». بیت:
هوش مصنوعی: در این تضرع و زاری، آدم به مدت چهارصد سال در سرگشتگی و حزن زندگی کرد و در دلش خون میجوشید. او یادآور میشد که خداوند از خاک ذلیل او را آفرید و به برتری ملایکه مقرب برگزید. به او مقام قابل حسد و سجده را داد و خداوند را در معرض اعتراض قرار داد. عزازیل را از دوستی آدم به عنوان دشمن گرفت و لعنتش را بر او فرستاد. سجدههای هفتصد هزار ساله عزازیل را به باد داد و از جوار خود دورش کرد. اما آدم در مقابل این همه نعمتها شکرگزاری نکرد و حق او را ندانست، به دشمنان اعتماد کرد و دوستانش را نادیده گرفت. در نتیجه، هنگامی که خشم قهری خداوند بر او نازل شد، باید صبر پیشه کند و در اولین ضربه چین و چروکی در چهرهاش نیاورد، زیرا صبر در برابر اولین مصیبت از اهمیت ویژهای برخوردار است.
روزی که زمانه در نهیبت باشد
باید که در ان روز شکیبت باشد
هوش مصنوعی: زمانی که دنیا به شما سخت بگیرد و مشکلات زیادی پیش بیاید، باید در آن روز صبر و استقامت نشان دهید.
بد نیز چو نیک در حسابت باشد
نه پای همیشه در رکابت باشد
هوش مصنوعی: اگر بدیها را هم مانند خوبیها در نظر بگیری، همیشه در کنار تو خواهند بود.
آدم آن دم بنگذاشت و باز علم عجز بر افراشت و بقلم نیاز بر صحیفه تقصیر صورت اعذار مینگاشت و با دل بریان و دیده گریان زبان جانش میگفت: بیت
هوش مصنوعی: آدم در آن لحظه هر چه داشت کنار گذاشت و دوباره احساس ناتوانی کرد. با قلم نیازش، بر صفحه تقصیراتش عذر و بهانههایی نوشت و در حالی که دلش درد داشت و چشمانش پر از اشک بود، جانش ناله میکرد.
کرته و اکیری ای رو سام او سر
انند مویم که کیر و لام او سر
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به روابط و تعاملات انسانی اشاره دارد و به صورت غیرمستقیم نشاندهنده تمایلات و خواستههای شخصی است. به طور کلی، هنرمند به ویژگیهای خاصی از شخص یا وضعیت اشاره میکند و از این طریق احساسات و تفکرات خود را منتقل میکند.
ارتم اج ور برانی ور ببسرم
میان اهنامه داران خام اوسر
هوش مصنوعی: اگر تو مرا از خود برانی و به من بیاعتنایی کنی، من در دل این جماعت بیتوجه، خاموش خواهم ماند.
خداوندا! باز دیدم که همه عاجزیم و قادر تویی همه فانیایم و باقی تویی همه درماندهایم و فریادرس تویی همه بیکسیم و کس هر کس تویی آن را که تو برداشتی میفکن و آن را که تو نگاشتی مشکن عزیز کرده خود را خوار مکن شادی پرورده خویش را غمخوار مکن چون بر گرفتی هم تو بدار مارا با ما بنگذار و بدین بیخردگی معذور دار که این تخم تو کشتهای و این گل تو سرشتهای. بیت
هوش مصنوعی: خدایا! دوباره دیدم که همه ما ناتوانیم و فقط تو قدرت داری، همه ما فانی هستیم و تنها تو باقی هستی، همه ما در تنگنا هستیم و تو تنها نجاتدهندهای. همه ما بیکسیم و تو ولینعمت هر کس هستی. کسی را که تو بلند کردی، به پایین نیاور و آن کس را که تو نگهداری، خراب نکن. عزیز خود را خوار مگردان و فرزندان شاد خود را نیز غمگین مکن. وقتی که ما را از زمین برمیداری، اجازه نده که ما را رها کنی. به خاطر بیخردیام عذرخواهی میکنم، چون این کشتی که ما را رنج میدهد و این گلی که ما را به زندگی امید میدهد، همه از توست.
اگر باز خارست خود کشتهای
وگر پرنیان است خود رشتهای
هوش مصنوعی: اگر دوباره به این مشکل برمیخوری، خودت را مقصر بدان و اگر به چیزی زیبا و باارزش دست مییابی، نتیجه تلاشهای خودت است.
چون زاری آدم ازحد بگذشت و سخن بدین سر حد رسید آفتاب اقبال «فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه» ازین مطلع طلوع کرد شب دیجور ادبار فراق را صبح صادق سعادت وصال بدمید واز الطاف ربوبیت بعبودیت آدم خطاب رسید
هوش مصنوعی: زمانی که نگرانی و درد آدم به اوج خود رسید و سخنانش به نقطهای بحرانی رسید، آفتاب رحمت خدا به او روی آورد. در این حالت تاریکی و غم ناشی از جدایی، صبح روشن خوشبختی و نزدیکی به حق آغاز شد و از لطفهای پروردگار به آدم عطف شد.
باز آی کز آنچ بودی افزون باشی
ورتا بکنون نبودی اکنون باشی
هوش مصنوعی: به خانه برگرد و به یاد بیاور که از آنچه بودی، اکنون باید به چیزی بیشتر تبدیل شوی. آنچه تا به حال نبودهای، اکنون زمان آن رسیده است که باشی.
آنی که بوقت جنگ جانی و جهان
بنگر که بوقت آشتی چون باشی
هوش مصنوعی: در زمانی که درگیر جنگ و تنش هستی، به زندگی و وجود خود نگاهی بینداز و ببین حالا که در زمان آرامش و صلح به سر میبری چگونه هستی و چه احساسی داری.
«مضی ما مضی و استأنف الود بیننا» بفرمود تا ببدل آوازه «و عصی آدم ربه فغوی» منادی «انالله اصطفی آدم» بعالم برآمد و دبدبه «ثم اجتبیه ربه فتاب عیه و هدی» در ملک و ملکوت افتاد.
هوش مصنوعی: «گذشته ما گذشته و دوباره دوستی میان ما آغاز شده است.» فرمود تا آوازه «و آدم از پروردگارش نافرمانی کرد و به گمراهی افتاد» به صدا درآید و ندا «همانا خداوند، آدم را برگزید» بلند شود و در عالم و ملکوت به وقوع بپیوندد. آنگاه آیه «سپس پروردگارش او را برگزیند و به او توبه کرد و او را هدایت کرد» بر او سایه افکند.
هم کرم خداوندی از بهر دوست و دشمن عذرخواه جرم او آمد که «فنسی و لم نجد له عزما» بعد از این همه زبان طعن در کام کشید و مهر ادب بر لب خاموشی نهید وزنگار انکار از چهره آینه این کار بردارید.
هوش مصنوعی: خداوند به خاطر هر دو دوست و دشمن برای خطای او عذرخواهی کرد و گفت که ما او را فراموش کردیم. پس از این همه، باید زبان خود را از طعنه زدن بازدارد و به احترام، سکوت کند و زنگار انکار را از چهره حقیقت برطرف کند.
معشوقه بسامان شد تا باد چنین باد
کفرش همه ایمان شد تا باد چنین باد
هوش مصنوعی: معشوقه به زیبایی و نظم دست یافت، پس بگذار همه چیز به همین ترتیب پیش برود. کفر و نفاق تبدیل به ایمان و اعتقاد شد، پس بگذار همه چیز به همین ترتیب پیش برود.
لله در النائبات فانها
صدء اللئام و صیقل الاحرار
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و دشوار، مشکلات و چالشها، به نوعی موجب میشود که انسانهای پست و بیارزش خودشان را نشان دهند و در عوض، افراد شریف و آزاد به درخشش و تقویت شخصیت خود میپردازند.
آن تصرفات گوناگون چه بود؟ آدم را در خلافت پرورش میدادیم و نقطه محبت او را در این ابتلاها بکمال میرسانیدم. «ان البلاء موکل بالانبیاء ثم بالاولیاء فالامثل فالامثل» و صلیالله علی محمد و آله اجمعین.
هوش مصنوعی: آن تصرفات مختلف چه بودند؟ ما انسان را در مقام جانشینی پرورش میدادیم و نقطه محبت او را در این آزمایشها به کمال میرساندیم. «بیشک، بلا به اولیا و بعد از آن به دیگران میرسد، و این مرتبه به مرتبه پایینتر میرود.» و درود بر محمد و خاندان او باد.