گنجور

شمارهٔ ۲۸

کرده‌ای تکیه بر جهان و هنوز
غدر و مکر جهان نمی‌دانی
باز خواهد هر آنچه داد به تو
عاریت، بی‌گمان نمی‌دانی
بازمانی ز دولت جاوید
تا غم جاودان نمی‌دانی
تا توانی دلت بر آر ز جهل
خویشتن ناتوان نمی‌دانی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کرده‌ای تکیه بر جهان و هنوز
غدر و مکر جهان نمی‌دانی
هوش مصنوعی: به تو تکیه کرده‌ای بر دنیا، ولی هنوز فریبکاری و نیرنگ‌های آن را نمی‌شناسی.
باز خواهد هر آنچه داد به تو
عاریت، بی‌گمان نمی‌دانی
هوش مصنوعی: هر چیزی که به تو به امانت داده شده است، در نهایت برمی‌گردد، و به یقین نمی‌دانی که این موضوع چه تاثیری دارد.
بازمانی ز دولت جاوید
تا غم جاودان نمی‌دانی
هوش مصنوعی: دوری از خوشبختی پایدار باعث غم همیشگی‌ات نمی‌شود.
تا توانی دلت بر آر ز جهل
خویشتن ناتوان نمی‌دانی
هوش مصنوعی: تا جایی که می‌توانی، دل خود را از نادانی و جهل پرهیز کن؛ زیرا در واقع نمی‌توانی ناتوانی خود را در این زمینه بشناسی.