گنجور

شمارهٔ ۱۵

زان مرکّب که کالبد از نور
لیکن او را روان و جان ازنار
زان ستاره که مغربش دهنست
مشرق او را همیشه بر رخسار

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زان مرکّب که کالبد از نور
لیکن او را روان و جان ازنار
هوش مصنوعی: این جمله به این مفهوم اشاره دارد که اگرچه جسمی از نور ساخته شده و زیبا به نظر می‌رسد، اما روح و جان آن تحت تأثیر آتش و سختی‌ها قرار دارد. یعنی زیبایی ظاهری نمی‌تواند نشان‌دهنده‌ی وضعیت درونی و حقیقت باشد.
زان ستاره که مغربش دهنست
مشرق او را همیشه بر رخسار
هوش مصنوعی: از آن ستاره که در غربش دهان است، همیشه چهره‌اش در مشرق روشن و نمایان است.