شمارهٔ ۸ - تضمین با غزل خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی (رحمه الله علیه)
شورش حشر به هر راهگذر میبینم
سیل خوناب جگر تا به کمر میبینم
تلخی زهر هلاهل ز شکر میبینم
این چه شوریست که در دور قمر میبینم
همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم
ساقی دهر به دوران من دردآشام
جام می خون دل و دیده همی ریخت به جام
صبح امید مرا کرده فلک تیره چو شام
هر کسی روزبهی میطلبد از ایام
علت آن است که هر روز بتر میبینم
ای فلک جور تو تا کی ستمت تا چند است؟
هر کجا بی سر و پاییست به دولت بالان
هر کجا یوسفی او راست مکان در زندان
اسب تازی شده مجروح به زیر پالان
طوق زرین همه بر گردن خر میبینم
الله الله که جهان پر شده از فتنه و شر
عاشقان را بنگر تشنه به خون دلبر
اختران را حسد آید که بینند قمر
دختران را همه جنگ است و جدل با مادر
پسران را همه بدخواه پدر میبینم
دل ما را غم آفاق مکدر دارد
نیست یک تن که ز دل بار غمی بردارد
هیچ رأفت نه مسلمان و نه کافر دارد
هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد
هیچ شفقت نه پدر را به پسر میبینم
به جهان غم مخور از کهنه و نو نیکی کن
گر گذاری سر و جان را به گرو نیکی کن
گندمت میندهد کشته جو نیکی کن
پند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کن
که من این پند به از در و گهر میبینم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شورش حشر به هر راهگذر میبینم
سیل خوناب جگر تا به کمر میبینم
هوش مصنوعی: در هر گوشه، شور و هیاهوی مردم را میبینم و به وضوح تأثیر درد و رنج آنان را میفهمم که به شدت گویی در درونشان خونی پر از اندوه به راه افتاده است.
تلخی زهر هلاهل ز شکر میبینم
این چه شوریست که در دور قمر میبینم
هوش مصنوعی: من زهر تلخی را در کنار شیرینی شکر حس میکنم، این چه حال و هوایی است که در اطراف قمر مشاهده میکنم.
همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم
هوش مصنوعی: تمام جهان را پر از مشکلات و ناآرامیها میبینم.
ساقی دهر به دوران من دردآشام
جام می خون دل و دیده همی ریخت به جام
هوش مصنوعی: ای ساقی زمان، در طول زندگیام، دردهای من و اشکهای من را در جام شراب میریزی.
صبح امید مرا کرده فلک تیره چو شام
هر کسی روزبهی میطلبد از ایام
هوش مصنوعی: صبح امید من را مانند شب تار کرده است؛ هر کسی در هر روزی به دنبال خوشبختی و روزهای خوب است.
علت آن است که هر روز بتر میبینم
هوش مصنوعی: هر روز که میگذرد، اوضاع وخیمتر و بدتر را مشاهده میکنم.
ای فلک جور تو تا کی ستمت تا چند است؟
هر کجا بی سر و پاییست به دولت بالان
هوش مصنوعی: ای آسمان، ستمت تا چه زمانی ادامه دارد؟ هر جا که نارسایی وجود دارد، تو به دولت و سلطنت میپردازی.
هر کجا یوسفی او راست مکان در زندان
اسب تازی شده مجروح به زیر پالان
هوش مصنوعی: هر جا که یوسف باشد، آن جا مکان اوست. در حالی که در زندان است، اسب تازی هم زخمی شده و زیر زین قرار گرفته.
طوق زرین همه بر گردن خر میبینم
هوش مصنوعی: من میبینم که خر همواره طوق طلایی به گردن دارد.
الله الله که جهان پر شده از فتنه و شر
عاشقان را بنگر تشنه به خون دلبر
هوش مصنوعی: به خدا پناه ببریم که دنیا پر از آشوب و فساد شده است. عاشقانی را ببین که برای عشق خود، به شدت انتظار و اشتیاق دارند و گویی تشنه خون محبوب خود هستند.
اختران را حسد آید که بینند قمر
دختران را همه جنگ است و جدل با مادر
هوش مصنوعی: ستارهها به خاطر دیدن قمر (ماه) در دل دختران حسادت میکنند، زیرا همه چیز در این میان به جنگ و جدل با مادر مربوط میشود.
پسران را همه بدخواه پدر میبینم
هوش مصنوعی: میبینم که پسران به پدران خود حسادت میکنند و آرزوی بدی برای آنها دارند.
دل ما را غم آفاق مکدر دارد
نیست یک تن که ز دل بار غمی بردارد
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر مشکلات و نگرانیهای جهانی گرفته است و هیچکس وجود ندارد که بتواند این بار از غم را از دل ما بردارد.
هیچ رأفت نه مسلمان و نه کافر دارد
هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد
هوش مصنوعی: هیچ نوع مهربانی نه نسبت به مسلمانان وجود دارد و نه نسبت به کافرها، و هیچ رحمی هم میان برادران نیست.
هیچ شفقت نه پدر را به پسر میبینم
هوش مصنوعی: من در هیچ جا محبت پدر به پسر را نمیبینم.
به جهان غم مخور از کهنه و نو نیکی کن
گر گذاری سر و جان را به گرو نیکی کن
هوش مصنوعی: به زندگی نگران مسائل قدیمی و جدید نباش، بلکه کارهای نیک انجام بده. اگر قرار است که جان و سرت را در معرکهای بگذاری، آن را برای کار نیک خرج کن.
گندمت میندهد کشته جو نیکی کن
پند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کن
هوش مصنوعی: محصول گندم به کشاورز جوانه نمیدهد بنابراین باید کار خوب انجام دهی. نصیحت حافظ را بشنو و به سوی کار نیک برو.
که من این پند به از در و گهر میبینم
هوش مصنوعی: من این نصیحت را از ارزش و گرانبهایی بهتر میدانم.
حاشیه ها
1402/05/07 09:08
Sang Cast
این شعر تضمین کدام غزل حافظ است و کدام ابیات سروده حافظ هستند؟
1402/05/19 18:08
کتابدار
دوست عزیز با اینکه نمیدانم کدام غزل اما تمام بند ها و مصرع قبلی آنها سروده حافظ هستند
این چه شوریست که در دور قمر میبینم
همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم
هر کسی روزبهی میطلبد از ایام
علت آن است که هر روز بتر میبینم
اسب تازی شده مجروح به زیر پالان
طوق زرین همه بر گردن خر میبینم
دختران را همه جنگ است و جدل با مادر
پسران را همه بدخواه پدر میبینم
هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد
هیچ شفقت نه پدر را به پسر میبینم
پند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کن
که من این پند به از در و گهر میبینم
1403/07/09 17:10
دانشآموز
چرا خود غزل حافظ که در این شعر تضمین شده در گنجور موجود نیست؟