گنجور

بخش ۴۱ - درموافقت با هر گروه

موافق شو و یار با هر گروه
که گردد شکوه توبرتر ز کوه
چه عاقل چه دیوانه شوهمدمش
چه خویش وچه بیگانه شومحرمش
مصاحب به هر خوب وبد باش و یار
بشو پیش گل گل بر خار خار
بر زاهدی گل مأموم شو
هم از آتشش نرم چون موم شو
به هر دل بشو آشنا ای پسر
که تا عمرت آید به عشرت به سر
نکوکن به مخلوق گفت وشنود
بود گرچه ترسا وگبر ویهود
معین کسان باش درکارها
پرستار شو پیش بیمارها
کسی گر غریب است کن جوششی
به اصلاح کارش نما کوششی
بگومختصر با بزرگان سخن
دم از ما ومن در بر کس مزن
ببر جای ده مرد درویش را
نثارش نما هستی خویش را
رفاقت به هر کس کنی صاف باش
وفا پیشه با رحم وانصاف باش

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.