بخش ۴۰ - دراسرار
هر آنکس که دارای سیم آمده
دلش فارغ از رنج و بیم آمده
اگر سیم داری نداری غمی
عزیز جهان سرور عالمی
رواج همه کارها گشته سیم
شفابخش بیمارها گشته سیم
نداردکس ار سیم باشد گدا
شود روحش از تن دمادم جدا
به سیم احتیاج همه عالم است
فزون هر چه گویم به وصفش کم است
ز سیم است درکار عالم رواج
به اومردوزن را بوداحتیاج
ز سیم است آسایش هر دلی
بود سیم حلال هر مشکلی
ز سیم است هر کاری آراسته
ز سیم آید آنرا که دل خواسته
کسی کو نه محتاج سیم است کو
بگوتا ببینم که میباشد او
ملامت مکن گر کسی سیم جوست
همانا که آگه ز اسرار اوست
نهان است در سیم سری عظیم
از آن رو چنین محترم گشته سیم
بخش ۳۹ - درپنهان داشتن راز: تو با دوست هم راز خود را مگوبخش ۴۱ - درموافقت با هر گروه: موافق شو و یار با هر گروه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.