بخش ۳۵ - درگرامی داشتن میهمان
بود تحفه ای از خدا میهمان
چودر پیشت آید بشوشادمان
گرامیش دار ار چه کافر بود
که این گفته گفت پیمبر بود
تو را باشد از خرج مهمان چه بیم
که رزقش بود با خدای کریم
مهیا نما از برایش طعام
ز لطف خود او را بکن شادکام
ز هر نعمت تازه در پیش آر
به پیشش شواز مهر خدمتگذار
چو جان میهمان را بده جا به دل
به خدمت کن او را زخود منفعل
بر میهمان تندخوئی مکن
مشوترش رو تلخ گوئی مکن
به پهلوی وی شاد وخرم نشین
نه غمگین که اورا نمائی غمین
به خشروئی او را ز خودشاد کن
به شیرینی او را چو فرهاد کن
ز کس میهمان گر شود تنگدل
سزد خوانی او را اگر سنگدل
مگوپیش مهمان سخنهای زشت
که زشتان ندارند ره در بهشت
بخش ۳۴ - درنماز و روزه: به کار نماز آی و سستی مکنبخش ۳۶ - در اطاعت از پدر ومادر: بشو با پدر مادرت آنچنان
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.