گنجور

بخش ۴۶ - ای بت مه طلعت پیمان گسل

ای بت مه طلعت پیمان گسل
ای مه تابان بررویت خجل
آتش عشق رخ توبرفروخت
هستی ما را همه یکسر بسوخت
شعله عشقت بزدآتش به جان
سوختم از آتش دل الامان
نیستی آگه غم عشقت چه کرد
در دلم از حسرت واندوه ودرد
از غم عشق رخ نیکوی تو
شددلم آشفته تر از موی تو
تا شدی از پیش من ای یار دور
تنگتر آمددلم از چشم مور
هجر تو زد بر دل من آتشی
من خوشم از سوختن ار تو خوشی
وصل تو روزی شود ار روزیم
به بود از روزی هر روزیم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای بت مه طلعت پیمان گسل
ای مه تابان بررویت خجل
هوش مصنوعی: ای معشوق زیبا که دل را می‌شکنی، ای ماه درخشان که بر تو خجالت می‌کشم.
آتش عشق رخ توبرفروخت
هستی ما را همه یکسر بسوخت
هوش مصنوعی: آتش عشق تو به قدری شدید است که تمام وجود ما را سوزانده و از بین برده است.
شعله عشقت بزدآتش به جان
سوختم از آتش دل الامان
هوش مصنوعی: شعله عشق تو به جانم آتش زد و من از دل‌سوختگی‌ام فریاد می‌زنم.
نیستی آگه غم عشقت چه کرد
در دلم از حسرت واندوه ودرد
هوش مصنوعی: من از غم عشق تو به شدت در دل خود احساس حسرت، اندوه و درد می‌کنم، اما تو از این وضعیت بی‌خبری.
از غم عشق رخ نیکوی تو
شددلم آشفته تر از موی تو
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، چهره زیبای تو باعث شور و آشفتگی بیشتری در دل من شده است تا حتی آشفتگی موهای تو.
تا شدی از پیش من ای یار دور
تنگتر آمددلم از چشم مور
هوش مصنوعی: وقتی که از من دور شدی، ای دوست، دل تنگ‌تر و ناراحت‌تر شده‌ام، مانند دل یک موریانه که در تنگی می‌افتد.
هجر تو زد بر دل من آتشی
من خوشم از سوختن ار تو خوشی
هوش مصنوعی: فراق تو بر دل من آتشی افکند و من از سوختن لذت می‌برم اگر تو خوشحال باشی.
وصل تو روزی شود ار روزیم
به بود از روزی هر روزیم
هوش مصنوعی: اگر روزی اتصال به تو نصیبم شود، از روزهای زندگی‌ام بهتر خواهد بود.