بخش ۳۲ - در تنگدلی خودگوید
دلی تنگ تر دارم از چشم مور
ولی تا بخواهی در اوخفته شور
به قد خم تر از ابروی دلبرم
ز گیسوی دلبر پریشان ترم
به من هفتخوان گشته این روزگار
نه من پور زالم نه اسفندیار
شبم تا سحرگه زچشمان تر
ستاره فشان وستاره شمر
بهروزوشب وهفته وماه وسال
بود اختر طالعم در وبال
ندانم چه زائیده مادر مرا
به طالع چه می بوداختر مرا
سیه روزوبدحالم از درددل
همی روز وشب نالم از درد دل
دلم گشته از نیش اندوه ریش
پشیمانم از زندگانی خویش
به جز اینکه خون کرده در دل ما
از این زندگانی چه حاصل مرا
گر این زندگانی است مردن به است
سوی آن جهان رخت بردن به است
دلی نیست بی غم در این روزگار
تفوباد بر این چنین روزگار
بخش ۳۱ - در سر حروف واسماء: سرها اندر حروف است ای پسربخش ۳۳ - در زراعت وشرح حال خود: به دهقانی افتدتو را کار اگر
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلی تنگ تر دارم از چشم مور
ولی تا بخواهی در اوخفته شور
هوش مصنوعی: دل من از چشم مور بیشتر تنگ و دلگیر است، اما شور و هیجانی در آن نهفته است که به اندازه زیاد است.
به قد خم تر از ابروی دلبرم
ز گیسوی دلبر پریشان ترم
هوش مصنوعی: من به قد خم ابروی محبوبم، بیشتر از او به خاطر گیسویش دچار پریشانی و عدم آرامش هستم.
به من هفتخوان گشته این روزگار
نه من پور زالم نه اسفندیار
هوش مصنوعی: این روزگار برای من مانند هفتخوانی سخت و دشوار شده است، نه من فرزند زال هستم و نه اسفندیار.
شبم تا سحرگه زچشمان تر
ستاره فشان وستاره شمر
هوش مصنوعی: شب من تا صبح با چشمان گریان پر از ستاره و نور است، که این ستارهها را میشمارم.
بهروزوشب وهفته وماه وسال
بود اختر طالعم در وبال
هوش مصنوعی: هر روز و شب و هفته و ماه و سال، اختر و سرنوشت من بر من آسمانش سایه افکنده و باعث دشواری شده است.
ندانم چه زائیده مادر مرا
به طالع چه می بوداختر مرا
هوش مصنوعی: نمیدانم مادر من چه کسی را به دنیا آورده و سرنوشت من چه خواهد بود.
سیه روزوبدحالم از درددل
همی روز وشب نالم از درد دل
هوش مصنوعی: من در روز و شب، از سر دردی که دارم به شدت ناله میکنم و حال من بسیار بد است.
دلم گشته از نیش اندوه ریش
پشیمانم از زندگانی خویش
هوش مصنوعی: دل من از درد و ناراحتی به تنگ آمده و اکنون از زندگیام پشیمانم.
به جز اینکه خون کرده در دل ما
از این زندگانی چه حاصل مرا
هوش مصنوعی: جز این که زندگی ما را به درد و رنج کشیده، چه نتیجهای برای من دارد؟
گر این زندگانی است مردن به است
سوی آن جهان رخت بردن به است
هوش مصنوعی: اگر این دنیا زندگی است، بهتر است انسان بمیرد و به آن جهان برود.
دلی نیست بی غم در این روزگار
تفوباد بر این چنین روزگار
هوش مصنوعی: در این زمانه، هیچ دلی پیدا نمیشود که از غم خالی باشد و این روزگار واقعاً قابل تحمل نیست.

بلند اقبال