گنجور

بخش ۳۰ - در اسرار

هر آن نعمتی را که بینی به دهر
چه تلخ وچه شیرین چه شکر چه زهر
ز آب وزمین جمله پیدا شده
که آسایش خلق دنیا شده
ز آب وزمین نعمت آماده شد
برای تو پیش توبنهاده شد
به عالم نمی بوداگر سبزه زار
چه می خورد حیوان دراین روزگار
زمینی که بر روی آن نیست آب
نمی گردد از آن کسی کامیاب
اگر آب باران بدوگشت بار
شود آن زمین تازه وسبزه زار
زمینی که آبش نگردد معین
چو آبی است کو را نباشد زمین
زمینی اگر آب باشد بر او
دهد حاصل وفیض یابی از او
به چشم سروسر نگه کن ببین
که سری است پنهان در آب وزمین
توگوئی در اواسم اعظم بود
کز او راحت خلق عالم نبود
بیابی از این سر اگر آگهی
نگردد نصیب دلت گمرهی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.