گنجور

شمارهٔ ۵۱۷

روا نباشد اگر گویمت که مه روئی
تو آفتابی وپرتو دهنده اوئی
به سیر باغ وگلستان چه حاجت است تو را
که سروقامت وگلچهر ویاسمین بوئی
پی شکستن دلها چوشیر غژمانی
اگر چه گاه نگه چون رمیده آهوئی
به خاک پای تودادیم آبر بر باد
ز بسکه تندمزاجی وآتشی خوئی
مگر نه سروکند جا کنار جوی چرا
توسروقد زکنارم کناره میجوئی
پی سراغ توخلقی زچار جانب ومن
همی چومی نگرم جلوه گر ز شش سوئی
کسی که ازکف اودل نبرده ای نبود
زچشم مست عجب دلفریب جادوئی
به روزمعرکه ای دوست در بردشمن
تو را چه حاجت جوشن که خود زره موئی
لب تو زآن شده شیرین که چون بلنداقبال
مدام معتمدالدوله را ثناگوئی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روا نباشد اگر گویمت که مه روئی
تو آفتابی وپرتو دهنده اوئی
هوش مصنوعی: نمی‌توانم بگویم که زیبایی تو مانند آفتاب است و تو نورش را می‌تابانی.
به سیر باغ وگلستان چه حاجت است تو را
که سروقامت وگلچهر ویاسمین بوئی
هوش مصنوعی: به سفر در باغ و گلستان نیازی نداری، زیرا خودت همچون درختی بلند و زیبا و دارای چهره‌ای دلربا و عطر یاس هستی.
پی شکستن دلها چوشیر غژمانی
اگر چه گاه نگه چون رمیده آهوئی
هوش مصنوعی: دل‌ها را می‌شکند، مانند شیر در حال غران. هرچند گاهی نگاهش مانند آهویی خواهد بود که رمیده است.
به خاک پای تودادیم آبر بر باد
ز بسکه تندمزاجی وآتشی خوئی
هوش مصنوعی: ما به خاطر تندمزاجی و خوی آتشی تو، آبرویمان را در برابر تو قربانی کرده‌ایم و به خاک پای تو می‌افکنیم.
مگر نه سروکند جا کنار جوی چرا
توسروقد زکنارم کناره میجوئی
هوش مصنوعی: آیا درخت سرو در کنار جوی نیست؟ پس چرا تو از قامت بلندی‌ام جدا می‌شوی و به کناری می‌روی؟
پی سراغ توخلقی زچار جانب ومن
همی چومی نگرم جلوه گر ز شش سوئی
هوش مصنوعی: من در جستجوی تو، مردم از هر سو به من می‌نگرند و من هم در نگاه به تو می‌نگرم که از هر طرف جلوه‌گر هستی.
کسی که ازکف اودل نبرده ای نبود
زچشم مست عجب دلفریب جادوئی
هوش مصنوعی: کسی که دلش را از دست او نگرفته، از نگاه مسحورکننده‌اش حیرت نمی‌کند.
به روزمعرکه ای دوست در بردشمن
تو را چه حاجت جوشن که خود زره موئی
هوش مصنوعی: در روز جنگ و مبارزه، در برابر دشمن، تو به چه چیزی نیاز داری که خودت زره‌ای به اندازه یک مو را هم نداری؟
لب تو زآن شده شیرین که چون بلنداقبال
مدام معتمدالدوله را ثناگوئی
هوش مصنوعی: لبت به قدری شیرین است که یادآور ستایش‌های مداوم از بلندآوازه‌ترین شخصیت‌هاست.