شمارهٔ ۴۷۵
چرا به کار جهان روز و شب به تدبیری
مکن تلاش مگر بی خبر ز تقدیری
ز بار پیری وغم خم شود قدت چون نخل
کنون اگر چه به قامت چو سرو کشمیری
تو ای جوان دل پیر شکسته را مشکن
که خودبهم چوزنی مژه بنگری پیری
تو را چه حد که بگیری به این وآن تقصیر
مگر خبر نیی ازخود که غرق تقصیری
اگر زمانه خرابت کند مشوغمگین
که چون خراب شوی مستحق تعمیری
توخودبمیر از آن پیش کت بمیرانند
چنین چومیری در عالم بقا میری
مثال زیبق صافی فنا شواندر خد
فنا اگر شوی اینگونه اصل اکسیری
بگوبه یار نگفتم جفا مکن بنگر
که خودز زلف به کیفر اسیر زنجیری
بگوبه چشم وی از من مزن ز مژگان تیر
توخودمگر نه زابرو به زیر شمشیری
کمان کج است وبه دشمن از اوزیان نرسد
بلای خصم شوی گر به راستی تیری
گرت هواست که چون من شوی بلند اقبال
چو مورباش ضعیف ار به صولت شیری
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چرا به کار جهان روز و شب به تدبیری
مکن تلاش مگر بی خبر ز تقدیری
هوش مصنوعی: چرا در کارهای روز و شب دنیا تلاشی کنی، در حالی که بیخبر از سرنوشت و تقدیر خود هستی؟
ز بار پیری وغم خم شود قدت چون نخل
کنون اگر چه به قامت چو سرو کشمیری
هوش مصنوعی: اگرچه در پیری و اندوه، قامت تو مانند نخل خم میشود، اما هنوز هم همانند سروهای بلند و زیبا به نظر میرسی.
تو ای جوان دل پیر شکسته را مشکن
که خودبهم چوزنی مژه بنگری پیری
هوش مصنوعی: ای جوان، دل پیر را نشکن، چرا که خودت هم روزی به پیری خواهی رسید و نمیخواهی در آن زمان دیگران تو را با چشمانشان قضاوت کنند.
تو را چه حد که بگیری به این وآن تقصیر
مگر خبر نیی ازخود که غرق تقصیری
هوش مصنوعی: چرا خودت را به دلایل دیگران مشغول میکنی، در حالی که خودت نیز از اشتباهاتت بیخبری و نقصهایی داری؟
اگر زمانه خرابت کند مشوغمگین
که چون خراب شوی مستحق تعمیری
هوش مصنوعی: اگر دنیا به تو آسیب بزند، ناراحت نباش، زیرا زمانی که خراب شوی، لایق تعمیر و اصلاح هم خواهی بود.
توخودبمیر از آن پیش کت بمیرانند
چنین چومیری در عالم بقا میری
هوش مصنوعی: خودت را از حسرت و ناراحتی رها کن، چون افرادی وجود دارند که میخواهند تو را با خود ببرند. همانطور که تو در دنیای باقی زندگی میکنی، باید قبول کنی که سرنوشت و قدرتی بالاتر از تو وجود دارد.
مثال زیبق صافی فنا شواندر خد
فنا اگر شوی اینگونه اصل اکسیری
هوش مصنوعی: اگر به خلوص و نابترین حالت وجود برسی، مانند مرکب باارزشی میشوی که در آن چیزی از بین نمیرود. اگر چنین حالت و کیفیتی را پیدا کنی، به اصل و جوهر نایاب وجود دست مییابی.
بگوبه یار نگفتم جفا مکن بنگر
که خودز زلف به کیفر اسیر زنجیری
هوش مصنوعی: به دوست بگو، به او نگفتم که بدی نکند. نگاه کن که خودش چگونه از زلفش به عذاب افتاده و همچون اسیری در زنجیر است.
بگوبه چشم وی از من مزن ز مژگان تیر
توخودمگر نه زابرو به زیر شمشیری
هوش مصنوعی: بگو که چشم او با نگاهش به من آسیب نرساند، چرا که تیر انداختن از مژگان او خود نوعی خطر است. آیا جز این نیست که خودم زیر تیغ ابرویش قرار گرفتهام؟
کمان کج است وبه دشمن از اوزیان نرسد
بلای خصم شوی گر به راستی تیری
هوش مصنوعی: چشمهای کانونی و هدفگیری دقیق همیشه لازم است، زیرا وقتی تیر به سمت دشمن پرتاب میشود، اگر کمان درست و متعادل نباشد، نمیتواند بلای واقعی را بر سر او بیاورد. اگر واقعاً بخواهی که به دشمن آسیب بزنی، باید از امکانات و ابزارهای درستی استفاده کنی.
گرت هواست که چون من شوی بلند اقبال
چو مورباش ضعیف ار به صولت شیری
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مانند من خوشبخت شوی، مانند موریانه ضعیف نباش، بلکه با شجاعت و قدرت شیر باش.