شمارهٔ ۴۰۲
دل در برم دیوانه شد زنجیر زلف یار کو
کرد آن صنم ترسا مرا زنار کو زنار کو
گویند کز افغان من شب کس نخوابد ای عجب
کاندم که من از سوز دل زاری کنم بیدار کو
بیگاه وگه خونین دلم خواهد ز من دلدار را
دلدار کودلدار کودلدار کودلدار کو
گفتی به چشم مست خود تا دل ز هشیاران برد
در عهد چشم مست توهشیار کو هشیار کو
تا کی مرا در وصل خودامروز وفردا می کنی
تا بنگری از ما به هجر آثار کو آثار کو
زاهد زعشق روی توتا کی کندمنع دلم
تا بندمش برجای خود پابند کوافسار کو
ازحق بلنداقبال را پیوسته می باشدسخن
منصوری از نودر جهان گردیده پیدا دار کو
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل در برم دیوانه شد زنجیر زلف یار کو
کرد آن صنم ترسا مرا زنار کو زنار کو
هوش مصنوعی: دل من دیوانه شده از زنجیرهای موهای محبوبم. آن معشوقه پاکدامن که مرا به خود وابسته کرده، کجاست؟ رابطۀ ما کجاست؟
گویند کز افغان من شب کس نخوابد ای عجب
کاندم که من از سوز دل زاری کنم بیدار کو
هوش مصنوعی: میگویند از صدای افغان من هیچکس در شب نمیخوابد، ولی جالب اینجاست که من از درد دل خود بیدار ماندهام و به زاری پرداختهام.
بیگاه وگه خونین دلم خواهد ز من دلدار را
دلدار کودلدار کودلدار کودلدار کو
هوش مصنوعی: در شب وقتی که دلم از غم پر شده، دلبرم را میخواهم، آن دلبری که در زحمت و رنج من شریک است، دلبری که همیشه به یادش هستم.
گفتی به چشم مست خود تا دل ز هشیاران برد
در عهد چشم مست توهشیار کو هشیار کو
هوش مصنوعی: تو با چشمان مستت گفتی که دل از هشیاران میگیری، حالا در این زمان که چشمان تو مست هستند، کجاست آن هشیار که بتواند با تو دلی داشته باشد؟
تا کی مرا در وصل خودامروز وفردا می کنی
تا بنگری از ما به هجر آثار کو آثار کو
هوش مصنوعی: چرا همچنان مرا به امروز و فردا میافکنی، تا زمانی که از ما دوری کنی و خیال کنی آثار محبتت کجاست؟
زاهد زعشق روی توتا کی کندمنع دلم
تا بندمش برجای خود پابند کوافسار کو
هوش مصنوعی: زاهد تا چه زمانی میخواهد با عشق تو مقابله کند؟ دلم را تا چه حد میتواند بسته نگه دارد؟ دل من که نمیتواند در جایی بماند، پس افسار آن کجاست؟
ازحق بلنداقبال را پیوسته می باشدسخن
منصوری از نودر جهان گردیده پیدا دار کو
هوش مصنوعی: حق همیشه به بلندمرتبهگان سخن میگوید و این کلام منصوری از نو در دنیا آشکار شده است.