گنجور

شمارهٔ ۳۹۲

ای دل چنین بازی مکن با طره طرار او
ماری است پیچان طره اش اندیشه کن از مار او
عنبر فراوان گشته است از زلف عنبر ریز وی
شکر چه ارزان گشته است از لعل شکر بار او
گفتم دهی بوسی به من گفتا دهم ندهم به مفت
آسوده دل گردیده ام ز اقرار واز انکار او
از راست و ز چپ زلف او بردوش زناری کند
ترسم مرا ترسا کند آن زلف چون زنار او
از نرگس بیمار او بیماری از صحت به است
ای دل توهم بیمار شو چون نرگس بیمار او
در کوچه دلبر دلا هر گه گذارت اوفتد
آهسته روکز هر طرف سر بشکند دیوار او
آمد بلنداقبال من چون گل شکفت احوال من
آورد باد صبحدم چون بوئی از گلزار او

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل چنین بازی مکن با طره طرار او
ماری است پیچان طره اش اندیشه کن از مار او
هوش مصنوعی: ای دل، با زیبایی او بازی نکن که آن زیبایی مانند ماری است که به دور خود می‌پیچد. به دوراندیشی و خطرات آن زیبایی فکر کن.
عنبر فراوان گشته است از زلف عنبر ریز وی
شکر چه ارزان گشته است از لعل شکر بار او
هوش مصنوعی: عطر خوشبو و دلپذیر زلف او شبیه عنبر شده و همچنین شیرینی عشق او به قدری افزایش یافته که پر از شکر شده است.
گفتم دهی بوسی به من گفتا دهم ندهم به مفت
آسوده دل گردیده ام ز اقرار واز انکار او
هوش مصنوعی: درخواستی برای محبت و نوازش کردم، اما او گفت که چنین چیزی را به من نخواهد داد. من اکنون با خیال راحت از ابراز احساسات و پذیرش واقعیت او، آرامش دارم.
از راست و ز چپ زلف او بردوش زناری کند
ترسم مرا ترسا کند آن زلف چون زنار او
هوش مصنوعی: زلف او مانند زنجیری است که بر دوش می‌افتد و از سمت راست و چپ مرا محاصره می‌کند. می‌ترسم که این زلف، مرا به خویش جذب کند و من را دچار حیرت و شگفتی سازد.
از نرگس بیمار او بیماری از صحت به است
ای دل توهم بیمار شو چون نرگس بیمار او
هوش مصنوعی: از چشم‌های بیمار این نرگس، می‌توان فهمید که این بیماری بهتر از سلامتی است. ای دل، تو هم مثل این نرگس بیمار، کمی بیمار شو.
در کوچه دلبر دلا هر گه گذارت اوفتد
آهسته روکز هر طرف سر بشکند دیوار او
هوش مصنوعی: اگر در کوچه‌ی محبوب دلت هر زمانی عبور کردی، آرام و با احتیاط حرکت کن، زیرا با نگاه به هر سمت، دیوار دل او را خواهد شکست.
آمد بلنداقبال من چون گل شکفت احوال من
آورد باد صبحدم چون بوئی از گلزار او
هوش مصنوعی: وقتی صبحگاه با نسیم دل‌انگیز شروع شد، حال و هوای من مانند گل شکفت و رونق پیدا کرد.