شمارهٔ ۳۷۶
خرم آن دم که نشنید بت من در بر من
شاد بی او نشوداین دل غم پرور من
زلف دلدار مرا خاصیت پر هماست
پادشاهی کنم ار سایه زند بر سر من
ای صبا حال دلم را بر دلدار بگوی
جز توکس راه ندارد چو بر دلبر من
زآتش عشق تو ز آنروی چنین سوخته ام
کاورد باد مگر سوی توخاکستر من
نیست یک تن که ز جور تواش آگاهی نیست
که دهد شرح لب خشک ودو چشم تر من
از غم مورخط وطره چون عقرب تو
شده چون خانه زنبور دل اندر بر من
رقم از بس که زدم وصف گل روی تورا
طعنه بر گلشن فردوس زند دفتر من
بس که از مرحمت دوست بلنداقبالم
نه عجب سر نهد ار چرخ به خاک در من
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خرم آن دم که نشنید بت من در بر من
شاد بی او نشوداین دل غم پرور من
هوش مصنوعی: در آن لحظهای که عشق من صدای آن معشوق را نشنید و در آغوشم نبود، دل غمگین من هرگز شاد نمیشود.
زلف دلدار مرا خاصیت پر هماست
پادشاهی کنم ار سایه زند بر سر من
هوش مصنوعی: موهای دلبرم چون پر هماست که اگر بر سرم سایه افکند، میتوانم پادشاهی کنم.
ای صبا حال دلم را بر دلدار بگوی
جز توکس راه ندارد چو بر دلبر من
هوش مصنوعی: ای نسیم، حال و احوال دلم را به معشوقم بگو، زیرا غیر تو کسی نیست که به دل او برساند، چون او تنها محبوب من است.
زآتش عشق تو ز آنروی چنین سوخته ام
کاورد باد مگر سوی توخاکستر من
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق تو به این حد سوختهام که حتی باد هم نمیتواند خاکستر من را به سمت تو ببرد.
نیست یک تن که ز جور تواش آگاهی نیست
که دهد شرح لب خشک ودو چشم تر من
هوش مصنوعی: هیچ کس از ظلم تو آگاه نیست، و نمیتواند توضیحی درباره لبهای خشک و چشمان اشکمند من بدهد.
از غم مورخط وطره چون عقرب تو
شده چون خانه زنبور دل اندر بر من
هوش مصنوعی: دغدغه و نگرانی من به اندازهای زیاد است که مانند نیشی از عقرب به من آسیب میزند و دلم مثل خانهای پر از زنبور، مکدر و آشفته شده است.
رقم از بس که زدم وصف گل روی تورا
طعنه بر گلشن فردوس زند دفتر من
هوش مصنوعی: من چنان از زیبایی چهره تو نوشتم که اگر کسی دفتر خاطراتم را ببیند، به باغ فردوس هم طعنه میزند.
بس که از مرحمت دوست بلنداقبالم
نه عجب سر نهد ار چرخ به خاک در من
هوش مصنوعی: من به خاطر لطف و محبت دوستم، خوشبختم و جای تعجبی نیست اگر روزگار به زمین بیفتد و به من توجه کند.