گنجور

شمارهٔ ۳۶۹

ساقی ار باده دهی ساغر ما را خم کن
از دل ما غم واندوه جهان راگم کن
شاه آگاه ز می خوردن ما می باشد
هیچ اندیشه نه از شحنه نه از مردم کن
دیدی آخر که به جان تو چه کرد آن سر زلف
بارها گفتمت ای دل حذر از کژدم کن
هر بلائی رسد از دوست رسیده است دلا
نه شکایت دگر از چرخ ونه از انجم کن
پشت گرمی طلب از عشق اگر اهل دلی
نه بکش منت از آتش نه طلب هیزم کن
چند گندم بنمائی ودهی جو به کسان
جو نمائی کن وآنگاه کرم گندم کن
گر که درویش طبیعت چو بلنداقبالی
خرقه پوشی ز نمد نه ز خز وقاقم کن

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی ار باده دهی ساغر ما را خم کن
از دل ما غم واندوه جهان راگم کن
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر باده‌ای به ما بدهی، بگذار که این جام را پر کنی و از دل ما غم و اندوه دنیا را دور کنی.
شاه آگاه ز می خوردن ما می باشد
هیچ اندیشه نه از شحنه نه از مردم کن
هوش مصنوعی: پادشاه از نوشیدن ما مطلع است، بنابراین نه شحنه نگران است و نه مردم فکر و خیال دارند.
دیدی آخر که به جان تو چه کرد آن سر زلف
بارها گفتمت ای دل حذر از کژدم کن
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که چقدر آن موهای پیچیده و فریبنده به تو آسیب زدند. بارها به تو گفتم، ای دل، از خطرات دوری کن.
هر بلائی رسد از دوست رسیده است دلا
نه شکایت دگر از چرخ ونه از انجم کن
هوش مصنوعی: هر مشکلی که از جانب دوست برای من پیش می‌آید، ناشی از خود اوست. دیگر نه باید از سرنوشت شکایت کنم و نه از ستاره‌ها.
پشت گرمی طلب از عشق اگر اهل دلی
نه بکش منت از آتش نه طلب هیزم کن
هوش مصنوعی: اگر از عشق با دل و جان طلب می‌کنی، منتظر نباش که کسی برایت آتش فراهم کند؛ خودت باید تلاش کنی و به عشق برسید.
چند گندم بنمائی ودهی جو به کسان
جو نمائی کن وآنگاه کرم گندم کن
هوش مصنوعی: اگر چند دانه گندم را در زمین بکاری و به دیگران جو بدهی، در واقع به آن‌ها نشان خواهی داد که چگونه جو برداشت کنند و در نهایت، خودت هم از گندم بهره‌مند خواهی شد.
گر که درویش طبیعت چو بلنداقبالی
خرقه پوشی ز نمد نه ز خز وقاقم کن
هوش مصنوعی: اگر درویش طبیعت به خوشبختی و موفقیت دست یابد، باید با پوششی ساده و از جنس نمد، نه از خز و پارچه‌های گران‌قیمت، خود را بپوشاند.