شمارهٔ ۲۹۰
من شاهبازم کاین چنین اندر قفس افتاده ام
خود دادرس بودم کنون بی دادرس افتاده ام
پنهان نمایم تا به کی بر لب نبردم جام می
من مستم از چشمان وی چنگ عسس افتاده ام
نه چون مگس افتاده ام اندر کمندعنکبوت
ار نیک بینی چون شکر پیش مگس افتاده ام
دانی چرا خوارم چنین زار ودل افکارم چنین
چون طایر پرکنده پر اندر قفس افتاده ام
بلبل نیم زاغ توام گر زاغم از باغ توام
گر گل نیم درگلشنت چون خار وخس افتاده ام
گشتم بلند اقبال از آن کاندر میان عاشقان
درعشق روی دلبران دور از هوس افتاده ام
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من شاهبازم کاین چنین اندر قفس افتاده ام
خود دادرس بودم کنون بی دادرس افتاده ام
هوش مصنوعی: من مانند یک پرندهٔ بزرگ و آزاد هستم که در قفس گرفتار شدهام. زمانی که من خود به عنوان قاضی و دادرس عمل میکردم، حالا بدون کسی که به من کمک کند و از من حمایت کند، در این وضعیت سخت قرار گرفتهام.
پنهان نمایم تا به کی بر لب نبردم جام می
من مستم از چشمان وی چنگ عسس افتاده ام
هوش مصنوعی: من تا کی میتوانم چیزی را پنهان کنم؟ نمیتوانم از گلابیام که از شراب مست هستم، سخن نگویم. چشمان او مرا به شدت تحت تاثیر قرار دادهاند و در حال حاضر دلم به هم ریخته است.
نه چون مگس افتاده ام اندر کمندعنکبوت
ار نیک بینی چون شکر پیش مگس افتاده ام
هوش مصنوعی: من مانند مگسی نیستم که در دام تارعنکبوت افتادهام؛ اگر خوب نگاه کنی، متوجه میشوی که من مانند شکر هستم که با مگسها افتادهام.
دانی چرا خوارم چنین زار ودل افکارم چنین
چون طایر پرکنده پر اندر قفس افتاده ام
هوش مصنوعی: میدانی چرا اینگونه زار و خوارم؟ دل و افکارم شبیه پرندهای است که در قفس گرفتار شده و پرهایش پراکندهاند.
بلبل نیم زاغ توام گر زاغم از باغ توام
گر گل نیم درگلشنت چون خار وخس افتاده ام
هوش مصنوعی: من بلبل نیستم، بلکه زاغ تو هستم. اگر هم زاغ هستم، از باغ تو جدا نمیشوم. حتی اگر به گلها نرسم، چون خار و خس درکنار آنها هستم.
گشتم بلند اقبال از آن کاندر میان عاشقان
درعشق روی دلبران دور از هوس افتاده ام
هوش مصنوعی: من به اوج خوش شانسی دست یافتهام، زیرا در میان عاشقان، در عشق چهرهی دلبران، از خواستههای دنیوی دور ماندهام.