شمارهٔ ۲۶۹
بر سر ما آن نگار آورده کاری از فراق
کآتش دوزخ بود بی شک شراری از فراق
هوشم ازسر تابم از دل جانم ازتن رفته است
رفته در پیراهنم گوئی که ماری از فراق
اینکه می بینی قدم خم گشته چون ابروی دوست
نیست از پیری که هستم زیر باری از فراق
از برم تا رفت دلبر اشک چشمم می رود
از کنارم رودها از هر کناری از فراق
دود آهم گر ز گردون بگذرد نبودعجب
کآتشی دارم به جان و دل ز یاری از فراق
وصل وی بامی مگر شوید غبارش را زرخ
بر رخ هر دل که بیشیند غباری از فراق
جز بلند اقبال کوهست از تو بی آرام تر
همچو توای دل ندیدم بی قراری از فراق
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر سر ما آن نگار آورده کاری از فراق
کآتش دوزخ بود بی شک شراری از فراق
هوش مصنوعی: آن محبوب دوستداشتنی بر سر ما کاری کرده که به خاطر دوریاش، آتش جهنم نمایان است و بیتردید، این شعلهها از دوری ناشی میشود.
هوشم ازسر تابم از دل جانم ازتن رفته است
رفته در پیراهنم گوئی که ماری از فراق
هوش مصنوعی: ذهنم مملو از آگاهی و هوش است، اما احساسات عمیق و دردناک درونم جاری است. همهی وجودم تحت تاثیر این جدایی قرار گرفته و حس میکنم که مانند ماری در پیراهنم به حرکت درآمده است.
اینکه می بینی قدم خم گشته چون ابروی دوست
نیست از پیری که هستم زیر باری از فراق
هوش مصنوعی: آنچه میبینی که قدمهایم خم شده، به خاطر پیری نیست، بلکه به خاطر اندوه و غم دوری محبوبم است.
از برم تا رفت دلبر اشک چشمم می رود
از کنارم رودها از هر کناری از فراق
هوش مصنوعی: وقتی محبوبم از کنارم میرود، اشکها از چشمانم جاری میشوند و احساس دلتنگیام را شدت میبخشند. در این حال، رودها نیز از هر طرف جاری میشوند و به نوعی نشاندهندهی غم و جدایی من هستند.
دود آهم گر ز گردون بگذرد نبودعجب
کآتشی دارم به جان و دل ز یاری از فراق
هوش مصنوعی: اگر دود آه من از آسمان بگذرد، نباید تعجب کرد که من آتش دل و جانم را از فراق یار میسوزانم.
وصل وی بامی مگر شوید غبارش را زرخ
بر رخ هر دل که بیشیند غباری از فراق
هوش مصنوعی: اگر کسی به وصال او دست یابد، غبار فراق از چهرهاش پاک خواهد شد. هر دل که درگیر غم جدایی باشد، نشانی از این غبار را بر چهره خود دارد.
جز بلند اقبال کوهست از تو بی آرام تر
همچو توای دل ندیدم بی قراری از فراق
هوش مصنوعی: جز کوه، هیچ چیز دیگر نمیتواند به اندازه تو بیقراری و ناآرامی را نشان دهد؛ زیرا من دل شیدایی را نداشتهام که از دوری تو اینگونه ناآرام باشد.