گنجور

شمارهٔ ۱۳

زیر سرو و پای گل بنگر صفای لاله را
زن دوجام می که تا گیرد غم صد ساله را
نوعروس باغ را با این سه بخشیده است زیب
آفرین ها کرد باید صنعت دلاله را
با وجود اینکه خود رویش چو روی دلبر است
داغ عشق کیست کافتاده است بر دل لاله را
ز آنچه داری در میان جام ساقی ده که من
دیدم اندر روی لاله قطره های ژاله را
گل همی گوید بس است ای بلبل بی دل منال
او ز شور عاشقی سر داده آه وناله را
می برد از من حواس خمسه خط روی دوست
یادم آید در فلک بینم چوماه وهاله را
ای بلند اقبال حیرانم که بااوج کلیم
سامری بهر چه می گیرد پی گوساله را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زیر سرو و پای گل بنگر صفای لاله را
زن دوجام می که تا گیرد غم صد ساله را
هوش مصنوعی: در زیر درخت سرو و در کنار گل، زیبایی لاله را تماشا کن و دو جام می بنوش که با این کار، غم‌های صد ساله را فراموش کنی.
نوعروس باغ را با این سه بخشیده است زیب
آفرین ها کرد باید صنعت دلاله را
هوش مصنوعی: عروس باغ با این سه بخش، زیبایی بخشیده است و باید هنر واسطه‌گری را تحسین کرد.
با وجود اینکه خود رویش چو روی دلبر است
داغ عشق کیست کافتاده است بر دل لاله را
هوش مصنوعی: با وجود اینکه چهره‌اش زیبا و دلربا است، عشق چه کسی است که بر دل گل‌های لاله جای گرفته و اثرش را گذاشته؟
ز آنچه داری در میان جام ساقی ده که من
دیدم اندر روی لاله قطره های ژاله را
هوش مصنوعی: از آنچه که در دست داری، در جام من بریز، چون من در چهره لاله، قطرات شبنم را دیده‌ام.
گل همی گوید بس است ای بلبل بی دل منال
او ز شور عاشقی سر داده آه وناله را
هوش مصنوعی: گل به بلبل می‌گوید: دیگر بس است، ای بلبل بی‌دل! ناله و آه نزن؛ او از شدت عشق، دچار شور و هیجان شده است.
می برد از من حواس خمسه خط روی دوست
یادم آید در فلک بینم چوماه وهاله را
هوش مصنوعی: حواس پنجگانه‌ام را به خود مشغول می‌کند و با یاد خطوط چهره دوست، تصویری از ماه و هاله‌اش در آسمان به یاد می‌آورم.
ای بلند اقبال حیرانم که بااوج کلیم
سامری بهر چه می گیرد پی گوساله را
هوش مصنوعی: شاهد به اقبال سرنوشت خودم هستم، که چرا با تمام عظمت و مقام کلیم الله، به دنبال گوساله سامری می‌رود.