گنجور

غزل شمارهٔ ۹۷۴

حرصت آن نیست‌ که مرگش‌ ز هوس وادارد
درکفن نیز همان دامن دنیا دارد
زین چمن برگ گلی نیست نگرداند رنگ
باخبر باش که امروز تو فردا دارد
همه از جلوه به انداز تغافل زده‌ایم
آنچه نادیده توان دید تماشا دارد
جاده در دامن صحرای ملامت چاکی‌ست
که سر بخیه ز نقش قدم ما دارد
دم تیغ تو نشد منفعل ازکشتن ما
خون عاشق چقدر آب گوارا دارد
سایهٔ‌گم شده محو نظر خورشید است
هرکه ز خویش رود در چمنت جا دارد
لاله در دامن این دشت به توفان زده است
یاس مجنون چقدرگرد سویدا دارد
مقصد نالهٔ دل از من مدهوش مپرس
شوق مست است ندانم چه تقاضا دارد
منکر وحشت ما سوخته‌جانان نشوی
شعله در بال و پر ریخته عنقا دارد
ما و من نغمهٔ قانون خیال است اینج
اثر هستی ما قطره به دریا دارد
لفظ‌ گل‌ کرده‌ای آیینهٔ معنی برگیر
پری اسمی‌ست‌که از شیشه مسما دارد
رهرو از رنج سفر چاره ندارد بیدل
موج‌ ، دایم ز حباب آبلهٔ پا دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حرصت آن نیست‌ که مرگش‌ ز هوس وادارد
درکفن نیز همان دامن دنیا دارد
هوش مصنوعی: حرص و طمع تو به قدری زیاد است که حتی مرگ هم نتوانسته تو را از تعلق به دنیای فانی جدا کند و هنوز هم در لحظات پایانی زندگی، به دامن دنیا چسبیده‌ای.
زین چمن برگ گلی نیست نگرداند رنگ
باخبر باش که امروز تو فردا دارد
هوش مصنوعی: در این چمن، هیچ برگ گلی وجود ندارد که رنگش را تغییر دهد. باید آگاه باشی که امروز تو، فردا را به همراه خواهد داشت.
همه از جلوه به انداز تغافل زده‌ایم
آنچه نادیده توان دید تماشا دارد
هوش مصنوعی: همه ما از زیبایی‌ها و جلوه‌های زندگی غافل شده‌ایم، اما در واقع آنچه که نادیده گرفته می‌شود، به قدری جذاب است که می‌تواند مورد تماشا و توجه قرار گیرد.
جاده در دامن صحرای ملامت چاکی‌ست
که سر بخیه ز نقش قدم ما دارد
هوش مصنوعی: جاده‌ای که در قلب بیابان و نازیبایی قرار دارد، نشانه‌ای است از راهی که ما در آن گذشته‌ایم.
دم تیغ تو نشد منفعل ازکشتن ما
خون عاشق چقدر آب گوارا دارد
هوش مصنوعی: تیغ تو بر ما تاثیری نداشته و نمی‌تواند ما را به زخم‌های کشتن عاشقانه‌ات تبدیل کند، زیرا خون عشق ما چقدر شیرین و گوارا است.
سایهٔ‌گم شده محو نظر خورشید است
هرکه ز خویش رود در چمنت جا دارد
هوش مصنوعی: در این دنیا، کسی که از خود دور شود و در جستجوی چیزهای غیر از خود باشد، در واقع وجودش تحت تاثیر و نور حقیقت یا واقعیت قرار خواهد گرفت. به عبارتی، اگر از خودگذشتگی و جستجوی راستین وجود داشته باشد، انسان می‌تواند در فضای روشن و معنوی قرار گیرد.
لاله در دامن این دشت به توفان زده است
یاس مجنون چقدرگرد سویدا دارد
هوش مصنوعی: در این دشت، لاله به خاطر طوفانی که آمده آسیب دیده است و یاس مجنون هم به شدت غمگین و پریشان است و گرد و غبار زیادی را به خود گرفته است.
مقصد نالهٔ دل از من مدهوش مپرس
شوق مست است ندانم چه تقاضا دارد
هوش مصنوعی: از من در مورد دلشکستگی و ناله‌هایم نپرس، چون من در شوق و مستی غرق هستم و نمی‌دانم چه خواسته‌ای دارم.
منکر وحشت ما سوخته‌جانان نشوی
شعله در بال و پر ریخته عنقا دارد
هوش مصنوعی: عدم شناختی که از درد و دلسوختگی ما دارید، باعث نشود که شعله‌های آتش در بال و پر پرنده‌ای افسانه‌ای به نام عنقا، خاموش شود.
ما و من نغمهٔ قانون خیال است اینج
اثر هستی ما قطره به دریا دارد
هوش مصنوعی: ما و من تنها آوای تفکر و خیال هستیم و وجود واقعی‌امان به اندازه یک قطره در دریا است.
لفظ‌ گل‌ کرده‌ای آیینهٔ معنی برگیر
پری اسمی‌ست‌که از شیشه مسما دارد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و لطافت کلمات اشاره می‌کند. او می‌گوید که لفظ "گل" مانند آینه‌ای است که معنا را منعکس می‌کند و نام "پری" نشان‌دهنده زیبایی و ظرافتی است که مانند شیشه، شفاف و دلربا می‌باشد. این توصیف‌ها به ما احساس هنری و زیبایی‌شناسی انتقال می‌دهد.
رهرو از رنج سفر چاره ندارد بیدل
موج‌ ، دایم ز حباب آبلهٔ پا دارد
هوش مصنوعی: مسافر در مسیر سفر نمی‌تواند از غم و سختی‌ها فرار کند. بیدل همیشه دچار درد و رنج است، مانند حبابی که از زخم‌های پا در آب ایجاد می‌شود و به طور مداوم درد را حس می‌کند.

حاشیه ها

1396/04/16 23:07
عمر شیردل

بیت دهم ، مصرع اول ، را باید چنین نوشت :
ما و من نغمهٔ قانون خیال است اینجا

1399/03/14 23:06
علی

لطفًا این مصرع را تصحیح کنید:
ما و من نغمهٔ قانون خیال است اینجا
...