غزل شمارهٔ ۹۵
گر، دمی، بوس کفتگردد میسر تیغ را
تا ابد رگهایگل بالد ز جوهر تیغ را
ازکدورت برنمیآید مزاج کینهجو
بیشتر دارد همین زنگار در بر تیغ را
ایکه داری سیرگلزار شهادت در خیال
بایدتاز شوق زد چون سبزه برسرتیغرا
عیش خواهی صید آفت شوکه مانند هلال
چرخ ابرومیکند برچشم ساغرتیغ را
پردهٔ نیرنگ توفان بود شوق بسملم
خونم آخرکرد بازوی شناور تیغ را
تا مگر یکبارهگردد قطع راه هستیام
چون دم مقراض میخواهم دو پیکر تیغ را
موج توفان میزند جوی بهدریامتصل
جوهر دیگر بود در دست حیدر تیغ را
هرکه را دل از غبارکینهجوییها تهیست
میکشد همچون نیام آسوده در برتیغ را
دل به امید تلافی میتپد اماکجاست
آنقدر زخمیکه خواباند به بسترتیغ را
بیدل از هرمصرعم موج نزاکت میچکد
کردهام رنگین به خون صید لاغرتیغ را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر، دمی، بوس کفتگردد میسر تیغ را
تا ابد رگهایگل بالد ز جوهر تیغ را
هوش مصنوعی: اگر به مدت کوتاهی بوسهای داده شود، تیغ امکان آن را پیدا میکند که تا ابد رگهای گل را از جوهر خویش پر کند.
ازکدورت برنمیآید مزاج کینهجو
بیشتر دارد همین زنگار در بر تیغ را
هوش مصنوعی: سختی و کدورت در دل انسان، تنها موجب افزایش کینه و نفرت میشود، درست مانند زنگار که بر تیغ نشسته و آن را کدر کرده است.
ایکه داری سیرگلزار شهادت در خیال
بایدتاز شوق زد چون سبزه برسرتیغرا
هوش مصنوعی: ای کسی که در خیال خود، زیباییهای بهشت و شهادت را میبینی، به خاطر شوق و اشتیاقی که در دل داری، باید همچون سبزهای که روی نوک شمشیر نشسته، شاداب و روحنواز باشی.
عیش خواهی صید آفت شوکه مانند هلال
چرخ ابرومیکند برچشم ساغرتیغ را
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از زندگی لذت ببری، باید مانند هلال ماه زمانهای صعود و نزول را بپذیری و سختیها را با شجاعت تحمل کنی، چرا که این چالشها میتواند به تو قوت و زیبایی ببخشد.
پردهٔ نیرنگ توفان بود شوق بسملم
خونم آخرکرد بازوی شناور تیغ را
هوش مصنوعی: پردهٔ نیرنگ نشاندهندهی توفانی است که شوق و اشتیاق عمیق مرا فرا گرفته و در نهایت باعث شده است که خون من به زمین بریزد و تیزی تیغ مانند دستهای شناورم را به چالش بکشد.
تا مگر یکبارهگردد قطع راه هستیام
چون دم مقراض میخواهم دو پیکر تیغ را
هوش مصنوعی: من میخواهم که یکباره جلوی وجودم قطع شود، همانطور که قیچی دو لبهاش را به یکباره میبرد.
موج توفان میزند جوی بهدریامتصل
جوهر دیگر بود در دست حیدر تیغ را
هوش مصنوعی: طوفان شدیدی به جوی آب میزند، دریا به هم میخورد. در دستان حیدر (علی) شمشیری دیگر وجود دارد.
هرکه را دل از غبارکینهجوییها تهیست
میکشد همچون نیام آسوده در برتیغ را
هوش مصنوعی: هر کسی که دلش از کینه و حرص خالی باشد، مانند تیر آمادهای است که به آرامی در کمان قرار میگیرد.
دل به امید تلافی میتپد اماکجاست
آنقدر زخمیکه خواباند به بسترتیغ را
هوش مصنوعی: دل با امید جبران زخمها میتپد، اما کجاست آن مکان که آنقدر زخمی شده که تیغ را میتواند بر روی آن گذاشت؟
بیدل از هرمصرعم موج نزاکت میچکد
کردهام رنگین به خون صید لاغرتیغ را
هوش مصنوعی: من از زیباییهای مصر، مانند موجی از ناز و لطافت، تحت تأثیر قرار گرفتهام و چنان در حسرت و عشق غرق شدهام که رنگینکمانی از خون و درد بر چهرهام نشسته است.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۹۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1395/04/14 20:07
دوست
کلمه دازد توی مصرع دوم بیت دوم آیا درست هست، لطفا معنی آن را بیان کنید.
---
پاسخ: خیر، درست نبود. با «دارد» جایگزین شد.