اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همهکس کشیده محمل به جناب کبریایت
من و خجلت سجودیکه نریختگل به پایت
هوش مصنوعی: همه مردم به دیدار تو آمدهاند و در این میان من فقط خجالت میکشم که حتی نتوانستهام بر خاک پای تو سجده کنم و گلهایی را که شایستهات است، نریختهام.
نه به خاکِ در بسودم نه به سنگش آزمودم
بهکجا برم سری را که نکردهام فدایت
هوش مصنوعی: من نه در خاک درگاه تو فرود آمدهام و نه با سنگ آن در به آزمایش پرداختهام، حالا نمیدانم به کجا بروم که سرت را فدای تو نکردهام.
نشود خمار شبنم می جام انفعالم
چو سحر چه مغز چیند سر خالی از هوایت
هوش مصنوعی: به خاطر شور و شوقی که دارم، نمیتوانم در میخانه نروم و از شادابی شبنم بهرهمند شوم. در صبح چه فایدهای دارد که مغز بدون عشق و محبت تو را پر کند؟
طرب بهار امکان به چه حسرتم فریبد
به بر خیال دارم گل رنگی از قبایت
هوش مصنوعی: بهار با زیبایی و شادابیاش مرا به حسرت میاندازد، اما در خیالم گلی از رنگ لباس تو دارم که تسلیام میدهد.
هوس دماغ شاهی چه خیال دارد اینجا
به فلک فرو نیاید سر کاسهی گدایت
هوش مصنوعی: هوس و آرزوی پادشاهی در اینجا چه تفکری دارد، که به هیچ وجه سر کاسهی گدا به آسمان نخواهد رسید.
به بهار نکته سازم ز بهشت بینیازم
چمنآفرین نازم به تصور لقایت
هوش مصنوعی: من بهاری میسازم که از بهشت بینیاز باشد و به خاطر تصور زیبایی تو، چمن را ستایش میکنم.
نتوان کشید دامن ز غبار مستمندان
بخرام و نازها کن سر ما و نقش پایت
هوش مصنوعی: نمیتوانی از دامن خاکآلود و دردناک مستمندان فاصله بگیری و در عین حال با ناز و افاده بر سر ما بروی و پاهای خود را نمایش بدهی.
نفس از تو صبحخرمن نگه از تو گلبهدامن
تویی آنکه در بر من تهی از من است جایت
هوش مصنوعی: نفس من از تو سرشار است و در صبحی که مانند خرمن خوشبو است، به تو توجه دارم. تو مانند گلی هستی که در دامنم قرار دارد و در حال حاضر، من در کنار تو، احساس تنهایی میکنم.
ز وصال بیحضورم به پیام ناصبورم
چقدر ز خویش دورم که به من رسد صدایت
هوش مصنوعی: من از بیحضوریم در دیدار تو ناراحت و نگرانم، چقدر از خودم دور افتادهام که صدای تو به من نمیرسد.
نفس هوسخیالان به هزار نغمه صرف است
سر دردسر ندارم من بیدل و دعایت
هوش مصنوعی: تمایلات و آرزوهای خیالانگیز دیگران با صدای دلنشین و جذاب در حال تظاهر است، ولی من بیخیال و بیدغدغه هستم و نیازی به دعا و خواستههای شما ندارم.
حاشیه ها
من و خجلت سجودی که "نکرده ام" برایت
زیباترین مصراع این غزل و اوج شاهکار بیدل: " به کجا برم سری را که نکرده ام فدایت"
1393/07/16 10:10
رامین یوسفی
منم آن گدای مسکین، که روم به سوی کویت
چو دری گشایدم باز ، زنم بوسه ای به رویت
سر تعظیم خم کنم من به جناب کبریایت
مثل قطره ای بمانم که رسم به رود و جویت
به سرم هوس بدارم که ببینم آن شمایل
نروم ز درگه تو ... بزنم سری به کویت
همه شب خیال دارم به کنار ِ خوب ِ رویت
چه خوش است این خیالم ... چه تر است این گلویت
من و بیدل و هوایت... به غزل ترانه سازیم
که گره گشاید از کار ... گره ای ز زلف و مویت (ر.یوسفی)
من و خجلت سجودی که “نکرده ام” برایت
1397/02/27 00:04
محمد هاشم بوستانی
همه تعظیم او آدم همه عشق او خاتم
به کجا برم دلی را که نکرده است یادت!
''بوستانی''
1403/01/13 02:04
Mahsati M
سلام جناب بوستانی
امکانش هست این غزل رو معنا کنید؟
خیلی دوستش دارم ولی در اینترنت سایتی رو پیدا نکردم که مفهومش رو توضیح بده
1403/04/18 20:07
آصف شجاعی
در یوتیوب میتوانید توضیحاتی از استاد کاظم کاظمی در خصوص این غزل پیدا کنید.