گنجور

غزل شمارهٔ ۷۰۸

ادب نه‌کسب عبادت نه سعی حق‌طلبی‌ست
به غیر خاک شدن هرچه هست بی‌ادبی‌ست
ز بیقراری نبض نفس توان دانست
که عمرآهوی وحشت‌کمند بی‌سببی‌ست
خمار جام تسلی شکستن آسان نیست
ز ناله تا به خموشی هزار تشنه‌لبی‌ست
تغافل‌، آینه‌دار تبسم است اینجا
به عرض چین نتوان‌گفت ابروش غضبی‌ست
به فهم مطلب موهوم ماکه پردازد
زبان عجزفروشان مدعا عربی‌ست
دلی‌گداخته برگ نشاط امکان است
کبابها جگری‌کن شراب ما عنبی‌ست
اسیر شانه و حیران سرمه‌ای زاهد
کجاست‌عصمت وکو عفت این همه جلبی‌ست
هنوز موی سفیدش به شیر می‌شویند
فریب جبه و دستار چند؟ شیخ صبی‌ست
زپشت وروی ورق هرچه هست باید خواند
کدام‌عیش و چه‌کلفت‌، زمانه روزو شبی‌ست
چوصبح به‌که به صد رنگ شبنم‌آب شویم
کفی غبار و غرور نفس حیاطلبی‌ست
چو موج اگر همه تسلیم‌گل‌کنی بیدل
هنوزگردن تمهید دعوی‌ات عصبی‌ست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ادب نه‌کسب عبادت نه سعی حق‌طلبی‌ست
به غیر خاک شدن هرچه هست بی‌ادبی‌ست
هوش مصنوعی: آداب و رفتار درست، نه فقط یک علم یا عبادت، بلکه جستجوی خداوند و حقیقت است. غیر از تواضع و فروتنی، هر چیز دیگری بی‌ادبی به حساب می‌آید.
ز بیقراری نبض نفس توان دانست
که عمرآهوی وحشت‌کمند بی‌سببی‌ست
هوش مصنوعی: از ناآرامی نبض و نفس می‌توان فهمید که عمر این آهوی ترس، بی‌دلیل و بی‌هدف است.
خمار جام تسلی شکستن آسان نیست
ز ناله تا به خموشی هزار تشنه‌لبی‌ست
هوش مصنوعی: شکستن حالتی که از نوشیدن شراب تسکین‌بخش به دست می‌آید، کار ساده‌ای نیست. تا زمانی که ناله‌ها ادامه دارد، هزاران تشنه در انتظار آرامش هستند.
تغافل‌، آینه‌دار تبسم است اینجا
به عرض چین نتوان‌گفت ابروش غضبی‌ست
هوش مصنوعی: اینجا نادیده‌گرفتن، مانند آینه‌ای است که لبخند را نشان می‌دهد. اما نمی‌توان در مورد حالت ابرویش گفت که نشانه‌ی خشم است.
به فهم مطلب موهوم ماکه پردازد
زبان عجزفروشان مدعا عربی‌ست
هوش مصنوعی: زبان افرادی که از بیان واقعیات ناتوانند، به بیان مفهومی نامعلوم و دشوار می‌پردازد که تصور می‌شود تنها در زبان عربی قابل بیان است.
دلی‌گداخته برگ نشاط امکان است
کبابها جگری‌کن شراب ما عنبی‌ست
هوش مصنوعی: دل داغ‌دار ما، نشانه‌ی زندگی و شادی در این دنیا است. احساسات ما مانند کبابی بر روی آتش می‌سوزد و عشق ما به مانند شراب، انباشته از طراوت و شادابی است.
اسیر شانه و حیران سرمه‌ای زاهد
کجاست‌عصمت وکو عفت این همه جلبی‌ست
هوش مصنوعی: شخصی در حال حاضر در دام زیبایی و جذابیت موها و چشم‌های یک زاهد گرفتار آمده و حیران است. او از خود می‌پرسد که این زاهد که ادعای پاکی و عفت دارد، چرا تحت تأثیر این همه زیبایی قرار گرفته است.
هنوز موی سفیدش به شیر می‌شویند
فریب جبه و دستار چند؟ شیخ صبی‌ست
هوش مصنوعی: او هنوز موهای سفیدش را به رنگی در می‌آورد، اما این ظاهر و پوشش‌های مذهبی چه فایده‌ای دارد؟ در واقع، او یک جوان بی‌خبر است.
زپشت وروی ورق هرچه هست باید خواند
کدام‌عیش و چه‌کلفت‌، زمانه روزو شبی‌ست
هوش مصنوعی: هر چیزی که در صفحات زندگی وجود دارد، باید مطالعه شود، چرا که زندگی پر از لذت‌ها و دشواری‌هاست و زمان همیشه در حال تغییر است.
چوصبح به‌که به صد رنگ شبنم‌آب شویم
کفی غبار و غرور نفس حیاطلبی‌ست
هوش مصنوعی: صبحی که با هزاران رنگ زیبای قطرات شبنم همراه است، بهتر از این است که در گرد و غبار و خودستایی نفس، غرق شویم.
چو موج اگر همه تسلیم‌گل‌کنی بیدل
هنوزگردن تمهید دعوی‌ات عصبی‌ست
هوش مصنوعی: اگرچه همه چیز را مثل موج به تسلیم درآوری، اما بیدل هنوز در برابر نقشه‌های تو مقاوم و نگران است.