غزل شمارهٔ ۵۸۴
آرزوی دل، چو اشک از چشم ما افتاده است
مدعا چون سایهای در پیش پا افتاده است
گوهر امید ما قعر توکلکرده ساز
کشتی تدبیر در موج رضا افتاده است
جادهٔ سرمنزل عشاق سعی نارساست
یا ز دست خضر این وادی، عصا افتاده است
تا قیامت برنمیخیزد چوداغ ازروی دل
سایهٔ ما ناتوانان هرکجا افتاده است
موی آتش دیده راکوتاه میباشد امل
چشم ما عمریست بر روز جزا افتاده است
بسکهکردم مشق وحشت در دبستان جنون
شخصماز سایهچوکلکاز خطجدا افتاده است
پیکرمخم گشتهاست ازضعفو دلخون میخورد
بار اینکشتی به دوش ناخدا افتاده است
شبنمگلزار حیرت را نشست و خاست نیست
اشک من در هرکجا افتاد وا افتاده است
نیست در دشت طلب، باکعبه ما را احتیاج
سجدهگاه ماست هرجا نقش پا افتاده است
سایهٔ ما میزند پهلو به نورآفتاب
ناتوانی اینقدرها خودنما افتاده است
چون خط پرگارعمری شدکه سرتاپا خمیم
ابتدای ما به فکر انتها افتاده است
سرمه این مقدار باب التفات ناز نیست
چشم او بر خاکساریهای ما افتاده است
در حقیقت بیدل ما صاحبگنج بقاست
گر به صورت در ره فقروفنا افتاده است
غزل شمارهٔ ۵۸۳: در گلستانیکهگرد عجز ما افتاده استغزل شمارهٔ ۵۸۵: چشمواکن حسن نیرنگ قدم بیپرده است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آرزوی دل، چو اشک از چشم ما افتاده است
مدعا چون سایهای در پیش پا افتاده است
هوش مصنوعی: آرزوهای ما مانند اشک از چشمانمان ریخته شده و خواسته ما مثل سایهای در جلوی پاهایمان قرار دارد.
گوهر امید ما قعر توکلکرده ساز
کشتی تدبیر در موج رضا افتاده است
هوش مصنوعی: امید ما به عمق توکل گره خورده و کشتی تدبیر در امواج رضایت قرار گرفته است.
جادهٔ سرمنزل عشاق سعی نارساست
یا ز دست خضر این وادی، عصا افتاده است
هوش مصنوعی: راه رسیدن به عشق دشوار و پر از مشکلات است، یا اینکه لطف و راهنمایی الهی در این مسیر از بین رفته و دیگر نمیتوان به سادگی پیش رفت.
تا قیامت برنمیخیزد چوداغ ازروی دل
سایهٔ ما ناتوانان هرکجا افتاده است
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا برپاست، داغی که از دل ما ناتوانان برمیخیزد، هرجا که افتاده باشد، بالاتر نمیرود.
موی آتش دیده راکوتاه میباشد امل
چشم ما عمریست بر روز جزا افتاده است
هوش مصنوعی: موهای آتشین او کوتاه است و چشم ما عمری طولانی است که منتظر روز جزا مانده است.
بسکهکردم مشق وحشت در دبستان جنون
شخصماز سایهچوکلکاز خطجدا افتاده است
هوش مصنوعی: من به قدری در دار و دستهٔ جنون خودم تجربه کردهام که سایهام از وجودم جدا شده است.
پیکرمخم گشتهاست ازضعفو دلخون میخورد
بار اینکشتی به دوش ناخدا افتاده است
هوش مصنوعی: بدن من به خاطر ضعف، خم شده و دلام از درد به تپش درآمده است. این بار سنگین بر دوش ناخدا افتاده است و او را به زحمت انداخته.
شبنمگلزار حیرت را نشست و خاست نیست
اشک من در هرکجا افتاد وا افتاده است
هوش مصنوعی: شبنم گلزار به صورت مداوم در حال درخشیدن و تغییر وضعیت است و مثل اشک من، در هر جا که میافتد، در همانجا باقی میماند و رهایش نمیکند.
نیست در دشت طلب، باکعبه ما را احتیاج
سجدهگاه ماست هرجا نقش پا افتاده است
هوش مصنوعی: در دشت جستجوی حقیقت، ما به مکانی خاص مانند کعبه نیاز نداریم، بلکه هرجا که اثر پاهایمان وجود داشته باشد، همان جا محلی برای سجده و عبادت ماست.
سایهٔ ما میزند پهلو به نورآفتاب
ناتوانی اینقدرها خودنما افتاده است
هوش مصنوعی: سایهٔ ما به قدری بزرگ و فراخ است که به نور خورشید نزدیک میشود و نشاندهندهٔ این است که ناتوانی و ضعف به اندازهای است که خود را به گونهای نمایان میکند.
چون خط پرگارعمری شدکه سرتاپا خمیم
ابتدای ما به فکر انتها افتاده است
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زمان زیادی سپری شده و ما در زندگیامان، مانند خطی که با پرگار رسم میشود، در حال حرکت به سمت پایان هستیم. این جمله به ما یادآوری میکند که درگیر شروعها شدهایم و باید به انتهای کارهایمان نیز توجه کنیم.
سرمه این مقدار باب التفات ناز نیست
چشم او بر خاکساریهای ما افتاده است
هوش مصنوعی: سرمه این مقدار نشانه توجه و محبت نیست، بلکه نگاه او به تواضع و فروتنی ما معطوف شده است.
در حقیقت بیدل ما صاحبگنج بقاست
گر به صورت در ره فقروفنا افتاده است
هوش مصنوعی: در واقع بیدل، در زیر ظاهر عادیاش، صاحب گنجی است که هیچگاه نابود نمیشود، حتی اگر به ظاهر در مسیر فقر و زوال قرار گرفته باشد.
حاشیه ها
1396/07/19 13:10
عبدالرزاق اختری
وزن :فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف )