گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۸۰

ز استغنا نگشتی مایل فریاد قربانی
زبانها داشت تا مژگان مبارک‌باد قربانی
مراد کشتگان هم از تو آسان برنمی‌آید
به یاد عید تا آید به یادت یاد قربانی
تحیر انتقام یک جهان وحشت کشید از من
ندارد حاجت دامی دگر صیاد قربانی
ز حیرت پا زدم نقش نگارستان امکان را
به مژگانم بنازد خامهٔ بهزاد قربانی
هنوز از چشم حیرانم سفیدی می‌کند توفان
کف ازجوش تسلی می‌کشد بنیاد قربانی
تحیر نسخه‌ها شسته‌ست در چشم سفید من
همین یک صفحه دارد جزو استعداد قربانی
سواد حیرتی روشن‌کنید از مشق تسلیمم
نشست سجده طرزی دارد از استاد قربانی
چه دیر و کعبه هر جا می‌روم خونی بحل دارم
مروت خاک شد تاکرد عشق ایجاد قربانی
کسی از عهدهٔ دیدار قاتل بر نمی‌آید
کبابم از نگاه هر چه باداباد قربانی
ز چشم بی‌نگه اجزای هستی مهرکن بیدل
ندارد انتخاب ما بغیر از صاد قربانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز استغنا نگشتی مایل فریاد قربانی
زبانها داشت تا مژگان مبارک‌باد قربانی
هوش مصنوعی: از آنجا که خود را بی‌نیاز دانستی، تمایل به فریاد زدن نداشتی. دیگران زبان‌ها داشتند تا تو را به خاطر قربانی کردن تبریک بگویند و بگویند که چشمانت مبارک است.
مراد کشتگان هم از تو آسان برنمی‌آید
به یاد عید تا آید به یادت یاد قربانی
هوش مصنوعی: حسرت و یاد عزیزانی که از دست رفته‌اند، به راحتی فراموش نمی‌شود. تنها زمانی که عید فرامی‌رسد و به یاد قربانی‌ها و خاطرات آنها می‌افتیم، ممکن است کمی از این درد کاسته شود.
تحیر انتقام یک جهان وحشت کشید از من
ندارد حاجت دامی دگر صیاد قربانی
هوش مصنوعی: احساس ناباوری و سرگردانی به خاطر انتقام، فضای ترس و وحشت را از من به وجود آورد. دیگر نیازی به تله‌ای جدید برای صیاد نیست، زیرا قربانی خود به دام می‌افتد.
ز حیرت پا زدم نقش نگارستان امکان را
به مژگانم بنازد خامهٔ بهزاد قربانی
هوش مصنوعی: از شگفتی، قدم از دنیای زیبایی امکان برداشت و با مژگانم بر نقاشی بهزاد، قربانی می‌زنم.
هنوز از چشم حیرانم سفیدی می‌کند توفان
کف ازجوش تسلی می‌کشد بنیاد قربانی
هوش مصنوعی: چشم شگفت‌زده‌ام هنوز در اثر توفانی که از آن جوش و هیجان به وجود آمده، روشنایی دارد. این هیجان و جوش و خروش، به نوعی تسلی‌دهنده است و بنیاد حقیقی قربانی را شکل می‌دهد.
تحیر نسخه‌ها شسته‌ست در چشم سفید من
همین یک صفحه دارد جزو استعداد قربانی
هوش مصنوعی: در چشمان روشنت، فقط یک صفحه وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی آمادگی‌ات برای ایثار است و تردیدها و شلوغی‌ها دیگر از بین رفته‌اند.
سواد حیرتی روشن‌کنید از مشق تسلیمم
نشست سجده طرزی دارد از استاد قربانی
هوش مصنوعی: من با نوشتن و تمرین تسلیم، در حیرتی روشن فرورفته‌ام و به نوعی از استاد قربانی در سجده‌ای قرار گرفته‌ام که خاص و متفاوت است.
چه دیر و کعبه هر جا می‌روم خونی بحل دارم
مروت خاک شد تاکرد عشق ایجاد قربانی
هوش مصنوعی: هر جا که می‌روم، به خاطر عشق و دلبستگی‌ای که دارم، احساس درد و رنج می‌کنم. در این مسیر، هویت و انسانیت من تحت تأثیر قرار گرفته و قربانی شده است.
کسی از عهدهٔ دیدار قاتل بر نمی‌آید
کبابم از نگاه هر چه باداباد قربانی
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند با دیدار قاتل روبه‌رو شود؛ چرا که نگاه او برای من مثل آتش است و من قربانی آن.
ز چشم بی‌نگه اجزای هستی مهرکن بیدل
ندارد انتخاب ما بغیر از صاد قربانی
هوش مصنوعی: با نگاهی به اجزای این جهان، که از چشم به دورند، می‌بینیم که بیدل هیچ گزینه‌ای برای انتخاب ما ندارد جز قربانی کردن خود برای عشق.

حاشیه ها

1402/04/29 15:06
عباس صادقی زرینی

هماهنگی و همکاری کلمات در شعر بیدل بی نظیر است . بیت : کسی از عهده قاتل ....  را با دقت ببیند «عید قربان» را از نگاه و زبانی دیگر ،  باد زدن و سوختن گوشت قربانی را با فرم تازه ای بیان کرده است حضرت بیدل استاد اینگونه نگاه های تازه میباشد  

 

 

1402/04/29 22:06
علی میراحمدی

براستی انسان متحیر میشود از خوانش برخی غزلیات بیدل که این شاعر چه نگاهی داشته و چه مضمون آفرینیهایی کرده و با چه هنرمندی این مضمون ها را بیان کرده
متاسفانه گاهی برخی اشعار بیدل بیش از اندازه سخت فهم و دیریاب میشود و آن متوسط طراوت و تری که یک شعر فارسی باید داشته باشد را از دست میدهد و دیگر از قلمرو شعر خارج میشود