گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۸۵

بس رشک قامت او سوخت سر تا پای سرو
موج قمری ریخت از خاکستر اجزای سرو
پیکر آزادی و بار تحمل تهمتست
یک قلم دست تهی می‌روید از اعضای سرو
نالهٔ آزاد الفت پرور زنجیر نیست
طوق قمری تا کجا خالی نماید جای سرو
نخوت آزادگی دود دماغ‌کس مباد
یک رک‌گردن نمایانست سر تا پای سرو
نالهٔ درد طراوت آبیار دل نشد
این چمن بی‌آب ماند از نارساییهای سرو
شور حسن از ساز عاشق بشنو و خاموش باش
کوکوی قمریست اینجا قلقل مینای سرو
رنگ و بو هم قابل تشریف آزادی نبود
از تکلف دوختند این جامه بر بالای سرو
صفر در معنی الفها را یکی ده می‌کند
طوق قمری می‌فزاید قدر استغنای سرو
خاک بر سرکرده عشق و پای درگل ماندحسن
گر بهار این رنگ دارد حیف قمری وای سرو
بیدل آخر خاک می‌گردد درین حرمانسرا
عارض رنگین‌گل تا قامت رعنای سرو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بس رشک قامت او سوخت سر تا پای سرو
موج قمری ریخت از خاکستر اجزای سرو
هوش مصنوعی: قامت زیبا و دلربای او باعث حسادت دیگران شده و به قدری جذاب است که درختان سرو به نظر می‌رسند که از آنِ او هستند. زیبایی او مانند پرنده‌ای است که از خاکستر دلی عاشق برمی‌خیزد.
پیکر آزادی و بار تحمل تهمتست
یک قلم دست تهی می‌روید از اعضای سرو
هوش مصنوعی: بدن آزادی و سنگینی بار اتهام، با یک قلم خالی در دل خود، از بخش‌های درخت سرو می‌روید.
نالهٔ آزاد الفت پرور زنجیر نیست
طوق قمری تا کجا خالی نماید جای سرو
هوش مصنوعی: صدای آزادی که در دل عاشقانی پرورش یافته، به زنجیر نمی‌ماند. تا کجا می‌تواند طوقی که دور گردن مرغ قناری است، جای قامت بلند سرو را خالی بگذارد؟
نخوت آزادگی دود دماغ‌کس مباد
یک رک‌گردن نمایانست سر تا پای سرو
هوش مصنوعی: نخوت و تکبر آزادگی نباید در کسی باشد، بلکه باید به‌خود داری و سادگی اهمیت داد. فردی که سرسخت و مغرور است، تنها به یک ظاهر فریبنده می‌ماند که مانند درخت سرو زیباست اما درونش خالی است.
نالهٔ درد طراوت آبیار دل نشد
این چمن بی‌آب ماند از نارساییهای سرو
هوش مصنوعی: صدای نالهٔ درد و رنج به زندگی و شادابی دل چمن، رنگی نمی‌دهد و این باغ همچنان بی‌آب و خشک می‌ماند به خاطر ناتوانی‌های سرو که نتوانسته به رشد و شکوفایی برسد.
شور حسن از ساز عاشق بشنو و خاموش باش
کوکوی قمریست اینجا قلقل مینای سرو
هوش مصنوعی: صدای زیبای عاشق را بشنو و سکوت کن، که اینجا نغمه‌ی خوش قمری به گوش می‌رسد و زیبایی سرو را به تصویر می‌کشد.
رنگ و بو هم قابل تشریف آزادی نبود
از تکلف دوختند این جامه بر بالای سرو
هوش مصنوعی: ظاهر و رایحه نیز نتوانستند آزادی را به‌خوبی نشان دهند، زیرا این لباس را به‌دور از زحمت و تکلف بر قامت درخت سرو دوخته‌اند.
صفر در معنی الفها را یکی ده می‌کند
طوق قمری می‌فزاید قدر استغنای سرو
هوش مصنوعی: عدد صفر در مفهوم الفبا به عدد یک تبدیل می‌شود و مانند طوقی برای قمری، به ارزش و مقام سرو افزوده می‌شود.
خاک بر سرکرده عشق و پای درگل ماندحسن
گر بهار این رنگ دارد حیف قمری وای سرو
هوش مصنوعی: عشق به جای شادی و زیبایی، درد و مشکل به همراه دارد و زیبایی حسن، به زمین افتاده و در گل مانده است. اگر بهار چنین رنگ و بویی داشته باشد، افسوس بر حال قمری و سرو.
بیدل آخر خاک می‌گردد درین حرمانسرا
عارض رنگین‌گل تا قامت رعنای سرو
هوش مصنوعی: در این بیابان ناامیدی، بیدل به خاک تبدیل می‌شود، در حالی که گل‌های رنگارنگ و زیبا برای قد بلند سرو صف کشیده‌اند.

حاشیه ها

1399/02/14 04:05

وزن غزل
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن است، پس مصرع اول باید چنین باشد:
(بسکه) رشک قامت او ...

1399/02/14 04:05

وزن غزل
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن است، پس مصرع اول باید چنین باشد:
(بسکه) رشک قامت او ....