گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۶۸

خواه غفلت پیشگی‌ کن خواه آگاهی ‌گزین
ای عدم فرصت دو روزی هر چه می‌خواهی‌گزین
ذره تا خورشید امکان‌گرم از خود رفتن است
یکقدم با هر چه جوشد شوق همراهی‌گزین
هر قدر غفلت فزونتر لاف هستی بیشتر
ای طلسم خواب ازین افسانه ‌کوتاهی‌ گزین
چند در آتش نشانندت به افسون غرور
اختصار ناز چون شمع سحرگاهی‌گزین
دستگاه مشت خاک ناتوان پیداست چیست
ای غبارت رفته بر باد آسمان جاهی ‌گزین
هیچکس خود را نمی‌خواهد غبارآلود عجز
ای گدا گر اختیاری باشدت شاهی گزین
پرتو شمع هدایت درکمین غفلت است
خضر اگر زبن دشت مطلوبست‌گمراهی گزین
جاه اگر بالد همین شاهی‌ست اوج عبرتش
ازکمال فقر باش آگه هواللهی‌گزین
هر دو عالم شوخی پست و بلند ناز اوست
گر نگه قاصر نباشد ماه تا ماهی‌ گزین
در تماشاگاه هستی کور نتوان زبستن
محرم آن جلوه شو یا مرگ ناگاهی ‌گزین
اعتبار اندیشه‌ای بیدل ندامت ساز کن
شمع محفل بودن آسان نیست جانکاهی‌ گزین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواه غفلت پیشگی‌ کن خواه آگاهی ‌گزین
ای عدم فرصت دو روزی هر چه می‌خواهی‌گزین
هوش مصنوعی: بی‌توجهی یا آگاهی را انتخاب کن، ای عدم! هر چه می‌خواهی از این دو روز فرصت انتخاب کن.
ذره تا خورشید امکان‌گرم از خود رفتن است
یکقدم با هر چه جوشد شوق همراهی‌گزین
هوش مصنوعی: هر ذره‌ای تا به خورشید رسد، باید از خود بگذرد و به آن نزدیک شود. بنابراین، با هر چیزی که برانگیزنده شوق برای همراهی است، یک قدم بردار.
هر قدر غفلت فزونتر لاف هستی بیشتر
ای طلسم خواب ازین افسانه ‌کوتاهی‌ گزین
هوش مصنوعی: هرچه بیشتر غافل باشی، احساس موجودیت و هستی‌ات قوی‌تر خواهد بود. ای خواب‌زده، از این داستان خیالین، کمی دوری کن و به حقیقت بپرداز.
چند در آتش نشانندت به افسون غرور
اختصار ناز چون شمع سحرگاهی‌گزین
هوش مصنوعی: برخی با فریب و ناز، تو را به آتش می‌کشند، پس مانند شمعی در صبح زود، انتخاب کن که چگونه روشن شوی.
دستگاه مشت خاک ناتوان پیداست چیست
ای غبارت رفته بر باد آسمان جاهی ‌گزین
هوش مصنوعی: این بیت به دو موضوع اشاره دارد: یکی محدودیت‌های انسانی و دیگری بزرگی و نامیرایی آسمان و زمان. در واقع بیانگر این است که انسان‌ها با وجود تمام تلاش‌ها و آرزوهایشان، در برابر طبیعت و زمان ضعیف و ناتوان هستند. همچنین، غبار و ذرات خاک که به باد رفته‌اند، نماد زودگذر بودن زندگی و گذر زمان هستند. در نهایت، دعوت به توجه به جایی دیگر و فراتر از دنیای مادی دارد.
هیچکس خود را نمی‌خواهد غبارآلود عجز
ای گدا گر اختیاری باشدت شاهی گزین
هوش مصنوعی: هیچ‌کس دوست ندارد در وضعیت ناتوانی به سر ببرد. ای گدا، اگر اختیار داشته باشی، چرا شاهی را برنگزینی؟
پرتو شمع هدایت درکمین غفلت است
خضر اگر زبن دشت مطلوبست‌گمراهی گزین
هوش مصنوعی: نور شمع هدایت در دل غفلت من وجود دارد، اگر خضر (رمز راهنمایی و دانش) از دشت خواسته من دور باشد، بهتر است به راهی پر از گمراهی بروم.
جاه اگر بالد همین شاهی‌ست اوج عبرتش
ازکمال فقر باش آگه هواللهی‌گزین
هوش مصنوعی: اگر مقام و منزلت تو به خاطر جاه و ثروت است، بدان که بالاترین عبرت در کمال فقری است. پس هوشیار باش و خدا را برگزین.
هر دو عالم شوخی پست و بلند ناز اوست
گر نگه قاصر نباشد ماه تا ماهی‌ گزین
هوش مصنوعی: تمامی زیبایی‌ها و جنبه‌های مثبت در دنیا به خاطر ناز و جذبه اوست. اگر نگاه و توجه به او کم نباشد، ماه و ستاره‌ها نیز انتخاب می‌شوند.
در تماشاگاه هستی کور نتوان زبستن
محرم آن جلوه شو یا مرگ ناگاهی ‌گزین
هوش مصنوعی: در دنیای هستی، کسی که نابینا است نمی‌تواند از دیدن زیبایی‌ها و رازها محروم بماند. یا باید در این زیبایی‌ها غرق شود و به آن‌ها توجه کند، یا باید به ناگاه با مرگ روبرو شود.
اعتبار اندیشه‌ای بیدل ندامت ساز کن
شمع محفل بودن آسان نیست جانکاهی‌ گزین
هوش مصنوعی: برای اینکه در جمع دوستان و محفل‌ها به عنوان فردی قابل احترام شناخته شوی، باید اندیشه‌ای عمیق و تاثیرگذار داشته باشی. آسان نیست که تنها با حضور خودت، محیط را روشن کنی؛ بلکه باید با انتخابی صحیح و عاقلانه، به دردها و مشکلات دیگران توجه کنی.

حاشیه ها

1395/04/03 10:07
سید احمد

در بیت دوم از آخر کلمه زبستن شاید اشتباه باشد و صورت درست آن زیستن خواهد بود.
تشکر

1396/03/21 10:06
محمدامین

سلام و درود
غزل بسیاز زیبا و پرمعنایی است و در ترجمه سوره مباک حمد از آن بهره گرفتم.