غزل شمارهٔ ۲۴۸۲
آسان مکن تصور بار مغان کشیدن
سر میدهد به سنگت رطل گران کشیدن
نشر و نمای هستی چون شمع خودگدازیست
میباید از بهارت رنج خزان کشیدن
بیهوده فکر اسباب خم ریخت در بنایت
تا چند بار دنیا چون آسمان کشیدن
ای زندگی فنا شو یا مصدر غنا شو
تا منتی نباید زین ناکسان کشیدن
از بیضه سر کشیدم اما کجاست پرواز
تا بال و پر توانیم از آشیان کشیدن
کام امل پرستان شایستهٔ پری نیست
زین چاه تیره تا کی یک ربسمان کشیدن
بدگوهری محال است کم گردد از ریاضت
روی تنک دهد آب تیغ از فسان کشیدن
گیرم کشد مصور صد بیستون به سویی
چون من اگر تواند یک ناتوان کشیدن
بار خمیدگیها یکسر به دوش پیریست
بستند بر ضعیفان زور کمان کشیدن
ضبط نفس چه مقدار با مقصد آشنا هست
ما را به ما رسانید آخر عنان کشیدن
گر تحفهٔ نیازی منظور ناز باشد
در پیش ساده رویان خط میتوان کشیدن
بیدل میان خوبان مجبور ناتوانی است
تا کی به تار مویی کوه گران کشیدن
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آسان مکن تصور بار مغان کشیدن
سر میدهد به سنگت رطل گران کشیدن
هوش مصنوعی: به راحتی تصور نکن که حمل بارهای سنگین مثل شرابخواران کار آسانی است؛ این کار میتواند بر دوش تو سنگینی کند و بسیار دشوار شود.
نشر و نمای هستی چون شمع خودگدازیست
میباید از بهارت رنج خزان کشیدن
هوش مصنوعی: وجود و نمایش زندگی مانند شعلهای است که خود را میسوزاند. باید در فصل بهار، سختیهای پاییز را تحمل کرد.
بیهوده فکر اسباب خم ریخت در بنایت
تا چند بار دنیا چون آسمان کشیدن
هوش مصنوعی: بدون نیاز به نگرانی در مورد مشکلات و دشواریهای زندگی، چرا مدام به تلاش برای ساختن و ترتیب دادن اوضاع زندگی بپردازید؟ آیا تا کی میخواهید دنیا را همچون آسمان بینتیجه و بیفایده به دوش بکشید؟
ای زندگی فنا شو یا مصدر غنا شو
تا منتی نباید زین ناکسان کشیدن
هوش مصنوعی: ای زندگی، یا ناپدید شو یا سبب ثروت و خوشبختی من باش، تا اینکه نیازی به تحمل خفت و ذلت از این افراد بیارزش نداشته باشم.
از بیضه سر کشیدم اما کجاست پرواز
تا بال و پر توانیم از آشیان کشیدن
هوش مصنوعی: من از جایی که باید با عزم و اراده پرواز کنم، خارج شدم، اما اکنون نمیدانم چه چیزی مانع پرواز من است تا بتوانم از لانهام دور شوم و اوج بگیرم.
کام امل پرستان شایستهٔ پری نیست
زین چاه تیره تا کی یک ربسمان کشیدن
هوش مصنوعی: آرزوهای افرادی که تنها به خواستههای دنیوی خود میپردازند، به اندازهای نیست که به میوهای خوشبو و زیبا و یا به فرشتهای نزدیک شوند. به راستی تا زمانی که در این چاه تاریک غرق هستیم، چه زمانی لازم است که یک آهنگ دلنشین سر دهیم؟
بدگوهری محال است کم گردد از ریاضت
روی تنک دهد آب تیغ از فسان کشیدن
هوش مصنوعی: بیلیاقتی و ناپختگی هرگز با تلاش و زجر کم نمیشود؛ هرچند که در شرایط سخت و تحت فشار، ممکن است زخمهایی بر روی دلها و جانها نمایان شود.
گیرم کشد مصور صد بیستون به سویی
چون من اگر تواند یک ناتوان کشیدن
هوش مصنوعی: اگر کسی بتواند تصویری زیبا و شگفتانگیز از صد ستون بسازد، من هم میتوانم با تمام ناتوانیام خود را به آن تصویر نزدیک کنم.
بار خمیدگیها یکسر به دوش پیریست
بستند بر ضعیفان زور کمان کشیدن
هوش مصنوعی: بار خمیدگیها بر دوش پیری سنگینی میکند و کسانی که ضعیفترند، نمیتوانند فشار این بار را تحمل کنند و همچون کمان باید تحت فشار قرار گیرند.
ضبط نفس چه مقدار با مقصد آشنا هست
ما را به ما رسانید آخر عنان کشیدن
هوش مصنوعی: کنترل نفس چه اندازه با هدف ما آشناست که در نهایت ما را به خودمان نزدیکتر میکند و به ما اجازه میدهد کنترل بیشتری بر زندگیمان داشته باشیم.
گر تحفهٔ نیازی منظور ناز باشد
در پیش ساده رویان خط میتوان کشیدن
هوش مصنوعی: اگر هدیهای برای نیازمندیها از روی ناز و محبت باشد، میتوان Lines زیبایی را برای افراد سادهدل ترسیم کرد.
بیدل میان خوبان مجبور ناتوانی است
تا کی به تار مویی کوه گران کشیدن
هوش مصنوعی: بیدل در میان زیبایان، به خاطر ناتوانیاش در جذب محبت، حسرت میخورد و نمیداند تا چه زمانی باید با کمترین عشق و محبت، بار سنگین احساسات را تحمل کند.
حاشیه ها
1399/12/25 09:02
میلاد فخر
زین چاه تیره تا کی یک ربسمان کشیدن
در این قسمت ریسمان درست است ( که ربسمان نوشته شده )

بیدل دهلوی