غزل شمارهٔ ۲۴۶۸
غنیمت گیر چون آیینه محو شان خود بودن
جهانی را تماشا کردن و حیران خود بودن
چه صحرا و چه گلشن گر تأمل رهبرت گردد
سلامت نیست غیر از پای در دامان خود بودن
ز تشویش دو عالم چشم زخم آزاد میباشد
ته یک پیرهن از پیکر عریان خود بودن
دو دم شغل معاصی انتظار رحمتی دارد
که باید تا ابد شرمندهٔ احسان خود بودن
تو محرم نشئهٔ فرصتشناسینیستی ورنه
بهصد فردوس دارد ناز در زندان خود بودن
خیال سدره و طوبی نیاز طاق نسیانکن.
نگاهی بایدت در سایهٔ مژگان خود بودن
رضای خاطر فرصت ضرور افتاده است اینجا
به هر تقدیر باید خادم مهمان خود بودن
کمان قبضهٔ اسرار یکتایی به زه دارد
مقیم گوشهٔ تحقیق در میدان خود بودن
یقین را شبهه دیدی آگهی را جهل فهمیدی
خدایی داد از کف منکر فرمان خود بودن
وجوب آینه خود نیز جز پیش تو نگذارد
زمانی گر توانی محرم امکان خود بودن
به گرد خویش میگردد سپهر و نازها دارد
که تا هستیست میباید همین قربان خود بودن
تبسم واری از اخلاق میخواهد وفا بیدل
نمک دارد همین مقدار شور خوان خود بودن
غزل شمارهٔ ۲۴۶۷: خلقیست غافل اینجا از کشتن و درودنغزل شمارهٔ ۲۴۶۹: دل را به باد دادیم آه از نظر گشودن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غنیمت گیر چون آیینه محو شان خود بودن
جهانی را تماشا کردن و حیران خود بودن
هوش مصنوعی: از فرصتی که داری بهرهبرداری کن، مانند آینهای که به جلوهگری خود میپردازد، همیشه به تماشای جهان بپرداز و در شگفتی از وجود خود باش.
چه صحرا و چه گلشن گر تأمل رهبرت گردد
سلامت نیست غیر از پای در دامان خود بودن
هوش مصنوعی: چه در بیابان و چه در باغ، اگر به درستی به راهنمایی خود فکر کنی، هیچ چیزی بجز خویشتنداری و کنترل نفس، تو را در امان نخواهد داشت.
ز تشویش دو عالم چشم زخم آزاد میباشد
ته یک پیرهن از پیکر عریان خود بودن
هوش مصنوعی: از نگرانیهای دو دنیا، چشم زخم به دور است و از کثیفیهای زندگی برهنه است.
دو دم شغل معاصی انتظار رحمتی دارد
که باید تا ابد شرمندهٔ احسان خود بودن
هوش مصنوعی: انسانی که مرتکب گناه میشود، همواره در انتظار رحمتی است که لازم است تا ابد نسبت به خوبیهایی که دریافت کرده، احساس شرمندگی کند.
تو محرم نشئهٔ فرصتشناسینیستی ورنه
بهصد فردوس دارد ناز در زندان خود بودن
هوش مصنوعی: تو بهدست آوردن فرصتهای مناسب آشنا نیستی، وگرنه زیبایی و خوشی در زندان خود به اندازه صد بهشت میتواند باشد.
خیال سدره و طوبی نیاز طاق نسیانکن.
نگاهی بایدت در سایهٔ مژگان خود بودن
هوش مصنوعی: به یادآوری آرزوها و رویاهای دور لازم نیست، بلکه باید نگاهی به درون خود و احساساتت بیندازی.
رضای خاطر فرصت ضرور افتاده است اینجا
به هر تقدیر باید خادم مهمان خود بودن
هوش مصنوعی: رضایت و خشنودی مهمان برای ما اهمیت ویژهای دارد و به هر نحوی که باشد، باید تلاش کنیم تا از مهمان خود به خوبی پذیرایی کنیم.
کمان قبضهٔ اسرار یکتایی به زه دارد
مقیم گوشهٔ تحقیق در میدان خود بودن
هوش مصنوعی: کمان که نشاندهنده قدرت و دقت است، در کنار خود رازهای یکتایی را نگه میدارد و در گوشهای از تحقیق و بررسی، به طور مستقل و مستقل در عرصه وجودش قرار دارد.
یقین را شبهه دیدی آگهی را جهل فهمیدی
خدایی داد از کف منکر فرمان خود بودن
هوش مصنوعی: به یقین، دچار تردید شدهای و آنچه را که آگاهی میپنداری، در واقع نادانی است. خدایی که در وجود من است، به غفلت مرا از پذیرش حقیقت بازداشته است.
وجوب آینه خود نیز جز پیش تو نگذارد
زمانی گر توانی محرم امکان خود بودن
هوش مصنوعی: اگر تو بتوانی به درک و آگاهی از خودت برسی، هیچ چیزی نمیتواند تو را از شناخت خودت بازدارد و به تو در آینه وجودت نگاهی واقعی بیندازد.
به گرد خویش میگردد سپهر و نازها دارد
که تا هستیست میباید همین قربان خود بودن
هوش مصنوعی: جهان به دور خود میچرخد و زیباییهایی دارد که تا زمانی که هستی وجود دارد، باید همینطور قربانی خود بودن را بپذیریم.
تبسم واری از اخلاق میخواهد وفا بیدل
نمک دارد همین مقدار شور خوان خود بودن
هوش مصنوعی: برای داشتن روحیهای دوستانه و مهربان، باید وفاداری را جزو اصول خود قرار دهیم. بیدل میگوید که یک مقدار از شوق و عشق، کافی است تا آدمی را به سویی خوب و زیبا سوق دهد. در واقع، همین که فردی به خودی خود دلنشین و دوستداشتنی باشد، میتواند نشانهای از خوشاخلاقیاش باشد.

بیدل دهلوی