غزل شمارهٔ ۲۴۶۰
نسزد زجوهرفطرتت به جنون شبهه وشک زدن
چو نفس جریدهٔ ماو من به هوس نوشتن و حک زدن
به بساط جرعهکشان تو، غم نقل و بادهکه میکشد
که توان ز حرف تبسمت بههزار پسته نمک زدن
چه ظهورگرد سپاه تو چه خفا تغافل جاه تو
بهگشاد و بست نگاه تو در راز ملک و ملک زدن
به جهان رنگ فنا اثر غم امتحان دگر مبر
بر محرمان ستم است اگر زرگل رسد به محک زدن
تو شه قلمرو عزتی چه جنون ز طبع تو جوش زد
که درند جیب تعیّنت غم پینه بر کپنک زدن
ز مزاج پیچش خلق دون خجل است طعنهگر فنون
نشوی جراحت مرده را هوس آزمایکلک زدن
اثر دماغ رعونتت شده رنگ پستی دولتت
بهکجاست گوشهٔ زانویی که توان علم به فلک زدن
بگذر ز حاصل مدعا که به حکم فرصت بیبقا
چمن است بر سر زخم ما گل انتظار گزک زدن
پی وهم هرزه عنان مدو به سراب غرق گمان مشو
ز شنای بحر گمان مرو به خیال باطل حک زدن
حذرای حسود جنون حسب که به حکم آگهی ادب
مثلیکه بیدل مازند به تو نیست کم ز کتک زدن
غزل شمارهٔ ۲۴۵۹: چه بود سر و کار غلط سبقان در علم و عمل به فسانه زدنغزل شمارهٔ ۲۴۶۱: گر حنا بر خاک پایت جبهه ساخواهد شدن
اطلاعات
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نسزد زجوهرفطرتت به جنون شبهه وشک زدن
چو نفس جریدهٔ ماو من به هوس نوشتن و حک زدن
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که زیبایی و ویژگیهای ذاتی انسان، نباید به وسوسهها و تردیدهای بیمورد آلوده شود. گویی نفس انسانی به دنبال نیازها و آرزوهای خاص خود میگردد و تلاش میکند تا آنها را بروز دهد. در واقع، این تلاش برای نوشتن و بیان احساسات میتواند با جنون و شک همراه باشد.
به بساط جرعهکشان تو، غم نقل و بادهکه میکشد
که توان ز حرف تبسمت بههزار پسته نمک زدن
هوش مصنوعی: در محفل شور و صفا که نوشیدنیها مینوشند، غم و غصه به فراموشی سپرده میشود، زیرا با لبخند و صحبت تو، انسان میتواند هزاران بار نمک بر زخمهایش بزند و باز هم احساس خوشحالی کند.
چه ظهورگرد سپاه تو چه خفا تغافل جاه تو
بهگشاد و بست نگاه تو در راز ملک و ملک زدن
هوش مصنوعی: ظهور قدرت و نیروی تو به روشنی و آشکارا و یا به صورت پنهانی و در پس پرده، به چشمان تو بستگی دارد. تو میتوانی با نگاهی که به رازها و مسائل کلیدی داری، به فرمانروایی و سلطنت دست پیدا کنی.
به جهان رنگ فنا اثر غم امتحان دگر مبر
بر محرمان ستم است اگر زرگل رسد به محک زدن
هوش مصنوعی: به دنیا که فانی است، غم و درد امتحان را دیگر بر دوستان روباز نکن. اگرچه طلا و گل در آزمایش سنجیده میشوند.
تو شه قلمرو عزتی چه جنون ز طبع تو جوش زد
که درند جیب تعیّنت غم پینه بر کپنک زدن
هوش مصنوعی: تو ای پادشاهی که در منطقهات عزت و احترام وجود دارد، چه نوع شور و هیجانی در وجودت به وجود آمده که باعث شدهاند که اشکالت و غمها به شکل زخمهایی بر قلبت اثر بگذارند؟
ز مزاج پیچش خلق دون خجل است طعنهگر فنون
نشوی جراحت مرده را هوس آزمایکلک زدن
هوش مصنوعی: از طبیعت پیچیده انسانهای پایینتر خجالت میکشد. طعنهزن هرگز نمیتواند زخمی که مرده است را لمس کند. او آرزوی فریب دادن را در سر میپروراند.
اثر دماغ رعونتت شده رنگ پستی دولتت
بهکجاست گوشهٔ زانویی که توان علم به فلک زدن
هوش مصنوعی: اثرغرور و تکبر تو باعث شده که مقام و موقعیت تو دچار نقصان و کاهش شود. به کجا رسیدهای که حتی در زانوی خود نمیتوانی به مرتبه بلندی از علم و دانش دست یابی؟
بگذر ز حاصل مدعا که به حکم فرصت بیبقا
چمن است بر سر زخم ما گل انتظار گزک زدن
هوش مصنوعی: از نتایج و خواستهها بگذر، زیرا به دلیل محدودیت زمان، زندگی چون چمنی است که بر زخمهای ما گلهای انتظار میروید.
پی وهم هرزه عنان مدو به سراب غرق گمان مشو
ز شنای بحر گمان مرو به خیال باطل حک زدن
هوش مصنوعی: به دنبال افکار و خیالهای بیپایه و اساس مرو، زیرا غرق شدن در چنین تصورات و گمانهایی تو را به جایی نخواهد رساند. از شنا کردن در دریای گمان و خیالهای توهمی پرهیز کن و به حقایق واقعی توجه داشته باش.
حذرای حسود جنون حسب که به حکم آگهی ادب
مثلیکه بیدل مازند به تو نیست کم ز کتک زدن
هوش مصنوعی: حسود به شدت مراقب است و دیوانهوار عمل میکند. اگر چه این رفتار ناشی از آگاهی و ادب اوست، اما نمیتوان او را با بیدل مازند مقایسه کرد، زیرا رفتار او کمتر از غلظت خشم و ضربه زدن به دیگران است.

بیدل دهلوی