گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۲۵

داغم ز ابر دیده به ‌شبنم گریستن
یعنی ‌که بیش اپن نتوان‌ کم ‌گریستن
ای دیده با لباس سیه‌گریه‌ات خوش است
دارد گلاب جامهٔ ماتم گریستن
بر ساز زندگانی خود نیز خنده‌ای
تا چند در وفات اب و عم ‌گریستن
تو ابن آدمی‌ گرت امید رحمتی است
میراث دیده گیر ز آدم گریستن
گر شد دل از نشاط و لب از خنده بی‌نصیب
یارب ز چشم ما نشود کم گریستن
ضعف اینچنین‌که خصم توانایی منست
مشکل که بی‌رخ تو توانم گریستن
شبنم ز وصل گل چه نشاط آرزو کند
اینجاست بر نگاه مقدم گریستن
کس اینقدر ادب قفس درد دل مباد
اشکم نبست طاقت یکدم گریستن
تاکی درین بهار طرب خنده‌های صبح
این خنده توام است به شبنم گریستن
شیرازهٔ موافقت آخر گسستنی است
باید دو روز چون مژه با هم گریستن
خجلت رضا به شوخی اشکم نمی‌دهد
می‌بایدم به سعی جبین نم گریستن
بیدل ز شیشه‌های نگون باده می‌کشد
زیباست از قدی که بود خم گریستن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

داغم ز ابر دیده به ‌شبنم گریستن
یعنی ‌که بیش اپن نتوان‌ کم ‌گریستن
هوش مصنوعی: غصه‌ام به اندازه‌ای است که اشک‌هایم به مانند شبنم می‌چکد. این یعنی اینکه نمی‌توانم از شدت ناراحتی کمتر از این گریه کنم.
ای دیده با لباس سیه‌گریه‌ات خوش است
دارد گلاب جامهٔ ماتم گریستن
هوش مصنوعی: ای چشم، خوش به حال تو که با لباس سیاه خود، گلاب و عطر جامهٔ سوگ را حس می‌کنی.
بر ساز زندگانی خود نیز خنده‌ای
تا چند در وفات اب و عم ‌گریستن
هوش مصنوعی: خودت هم در زندگی لبخندی بزن، تا اینکه در روز مرگ پدر و مادر، تنها به گریه نپردازی.
تو ابن آدمی‌ گرت امید رحمتی است
میراث دیده گیر ز آدم گریستن
هوش مصنوعی: اگر به رحمت خداوند امیدوار هستی، از انسان بودن خود بهره‌مند شو و به یاد داشته باش که آدم به خاطر رحمت خداوند، اشک می‌ریزد.
گر شد دل از نشاط و لب از خنده بی‌نصیب
یارب ز چشم ما نشود کم گریستن
هوش مصنوعی: اگر دل از شادی دور باشد و لب از خنده محروم، ای کاش از چشمان ما از گریه کم نشود.
ضعف اینچنین‌که خصم توانایی منست
مشکل که بی‌رخ تو توانم گریستن
هوش مصنوعی: من اینقدر ضعیف و ناتوان هستم که دشمنم قدرتش را نشان می‌دهد و به خاطر غیبت تو نمی‌توانم حتی گریه کنم.
شبنم ز وصل گل چه نشاط آرزو کند
اینجاست بر نگاه مقدم گریستن
هوش مصنوعی: شبنم چگونه می‌تواند از پیوستن به گل شوق و شادی داشته باشد؟ در اینجا، به خاطر دیدن طلوع شخص محبوب، اشک می‌ریزد.
کس اینقدر ادب قفس درد دل مباد
اشکم نبست طاقت یکدم گریستن
هوش مصنوعی: هیچ کس نباید آنقدر بی‌ادب باشد که درد دل را در قفس نگه دارد؛ من حتی طاقت یک لحظه گریه کردن را هم ندارم.
تاکی درین بهار طرب خنده‌های صبح
این خنده توام است به شبنم گریستن
هوش مصنوعی: در این بهار شادابی، خنده‌های صبح به تو وابسته است و این لطافت را به شبنم اشک تبدیل کرده‌ام.
شیرازهٔ موافقت آخر گسستنی است
باید دو روز چون مژه با هم گریستن
هوش مصنوعی: در نهایت، پیوند موافقت از هم جدا خواهد شد، پس بهتر است که به مدت دو روز مانند مژه‌ها، با هم گریه کنیم.
خجلت رضا به شوخی اشکم نمی‌دهد
می‌بایدم به سعی جبین نم گریستن
هوش مصنوعی: شرم‌ساری رضا باعث شده است که نتوانم با شوخی او اشک بریزم، اما باید سعی کنم که از عرق پیشانی‌ام گریه کنم.
بیدل ز شیشه‌های نگون باده می‌کشد
زیباست از قدی که بود خم گریستن
هوش مصنوعی: بیدل از چشمان شیشه‌ای و شکسته‌اش شراب زیبایی می‌کشد، همچنان که به قامت حزین و گریانی می‌نگرد.