گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۵۷

درکارگاه تحقیق غیر از عدم نبودیم
امروز از تو باغیم دی خاک هم نبودیم
از ما چه خواهد انصاف جز عرض بی‌نشانی
آیینهٔ سکندر یاجام جم نبودیم
نی دیرجای ما شد نی‌کعبه متکا شد
در هرکجا رسیدیم ثابت قدم نبودیم
همت چه سر فرازد اندیشه بر چه نازد
اینجا صمد نگشتیم آنجا صنم نبودیم
پرواز تاکجاها شهرت طرازد از ما
در آشیان عنقا طبل و علم نبودیم
شایستهٔ هنر را کس از وطن نراند
در ملک نیستی هم پر محتشم نبودیم
در عرصهٔ تخیل‌ گرد حدوث تا کی
ای غافل اینقدرها ننگ قدم نبو‌دیم
اکنون به قدر امواج باید قلم به خون زد
تا چشمه درنظربود عبرت رقم نبودیم
نام طلوع خورشید شهرت نمای صبحست
تا او نکرد شوخی ما متهم نبودیم
ناقدردانی از ما پوشید چشم یاران
هر چند خاک بودیم از سرمه‌ کم نبودیم
تا در خیال جاکرد تمییز آب وگوهر
بیدل من و تو گویا هرگز به هم نبودیم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درکارگاه تحقیق غیر از عدم نبودیم
امروز از تو باغیم دی خاک هم نبودیم
هوش مصنوعی: در محیط تحقیق، جز از نبودن چیزی دیگر نداشتیم. امروز مانند باغی از تو، حتی خاک دیروز هم در اختیار نداشتیم.
از ما چه خواهد انصاف جز عرض بی‌نشانی
آیینهٔ سکندر یاجام جم نبودیم
هوش مصنوعی: ما از عدالت چه انتظاری داریم، جز اینکه تنگ‌نظری کنیم و فقط به ظاهر و نشانه‌هایی مانند آیینه سکندر یا جام جم نگاه کنیم، در حالی که در واقع ما خودمان وجودی بی‌اعتبار هستیم.
نی دیرجای ما شد نی‌کعبه متکا شد
در هرکجا رسیدیم ثابت قدم نبودیم
هوش مصنوعی: ما هیچ‌گاه جاهایی که در آن‌ها قرار گرفتیم را ثابت و دائم ندانستیم، نه در مکان‌های دیر یا کعبه، به این خاطر که هر جا که رفتیم، نتوانستیم به ثبات برسیم و همیشه در حال تغییر بودیم.
همت چه سر فرازد اندیشه بر چه نازد
اینجا صمد نگشتیم آنجا صنم نبودیم
هوش مصنوعی: همت و اراده ما تا کجا می‌تواند پرواز کند؟ چرا باید بر چیزی فخر کنیم که در اینجا وجود ندارد؟ ما در آنجا که باید هدفی داشته باشیم، به دنبال معشوق و معانی نبودیم.
پرواز تاکجاها شهرت طرازد از ما
در آشیان عنقا طبل و علم نبودیم
هوش مصنوعی: پرواز ما به کجاها خواهد رفت؟ شهرت ما در آشیانه‌ی پرندگان افسانه‌ای و بزرگ نیازی به تظاهر و نمایش ندارد.
شایستهٔ هنر را کس از وطن نراند
در ملک نیستی هم پر محتشم نبودیم
هوش مصنوعی: هر کسی که شایستهٔ هنر است، نباید از سرزمینش دور شود. در جایی که وجود ندارد، حتی ما نیز با عظمت نبودیم.
در عرصهٔ تخیل‌ گرد حدوث تا کی
ای غافل اینقدرها ننگ قدم نبو‌دیم
هوش مصنوعی: در دنیای خیال و تصور، ای ناآگاه، تا کی می‌خواهی به واقعیت‌ها بی‌توجه باشی؟ ما دیگر تا این حد شرمنده و خجالت‌زده نمی‌توانیم بمانیم.
اکنون به قدر امواج باید قلم به خون زد
تا چشمه درنظربود عبرت رقم نبودیم
هوش مصنوعی: حالا باید به اندازه‌ی امواج دریا با قلمی پر از خون بنویسیم، تا چشمه‌ای در ذهنمان دیده شود و بتوانیم از آن عبرت بگیریم.
نام طلوع خورشید شهرت نمای صبحست
تا او نکرد شوخی ما متهم نبودیم
هوش مصنوعی: طلوع خورشید نشان‌دهنده صبح است و تا زمانی که صبح به‌وجود نیامده، ما در خطر هیچ آسیبی نبودیم.
ناقدردانی از ما پوشید چشم یاران
هر چند خاک بودیم از سرمه‌ کم نبودیم
هوش مصنوعی: دوستای ما قدر زحمات ما را ندانستند، با این که ممکن بود ما در نظرشان بی‌ارزش باشیم، اما از نظر بینش و دانش‌، کم نگذاشتیم.
تا در خیال جاکرد تمییز آب وگوهر
بیدل من و تو گویا هرگز به هم نبودیم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در خیال و تصور، تفاوت‌هایی که میان آب و گوهر وجود دارد، نشان‌دهنده جدایی ماست. به‌طوری که به نظر می‌رسد ما هرگز با هم نبوده‌ایم و هر یک از دیگری جدا هستیم.